جدول جو
جدول جو

معنی سقسات - جستجوی لغت در جدول جو

سقسات
(سُ قُسْ سا)
عناصر اربعه. در اصل اسطقسات بود و اسطقس بزبان یونانی اصل را گویند و چون عناصر اصول موالید ثلاثه اند بدین معنی موسوم شدند. (غیاث)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساسات
تصویر ساسات
دریچۀ کوچکی در دستگاه کاربراتور در جلو لولۀ هوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقات
تصویر سقات
ساقی ها، آب دهنده ها، در تصوف مرشدان و پیران کامل که به مریدان فیض برساند، جمع واژۀ ساقی
فرهنگ فارسی عمید
(سِ قِلْلا)
سقرلات و آن پارچه ای باشد معروف که از پشم بافند. (برهان). جامۀ صوف معروف که در فرنگ بافند. (رشیدی). رجوع به سقرلات و سقرلاط و سقلاط شود
لغت نامه دهخدا
(سُ طُ)
به لغت رومی مخفف اسطقسات است که عناصر اربعه باشد. (برهان) (آنندراج) :
مر جاه تو و علم ترا از سر معنی
آباء و سطقسات غلامند و پرستار.
سنایی.
، اصل چیزها. (برهان) (آنندراج). رجوع به اسطقس و اسطقسات شود
لغت نامه دهخدا
(سُ)
سقاه. جمع واژۀ ساقی. آب دهنده: تخت را بسه پایه یکی خاص و دیگری خاتون او سیم جهت سقات و خوان سالاران. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساسات
تصویر ساسات
دریچه هوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقساق
تصویر سقساق
مرغ باران از پرند گان
فرهنگ لغت هوشیار
دریچه کوچکی است در دستگاه کاربوراتور در جلوی لوله هوا. معمولاً هنگام روشن کردن ماشین اگر بنزین موجود در کاربوراتور تبخیر شده باشد ساسات را می کشند و بعداً موتور را روشن می کنند
فرهنگ فارسی معین