معنی سقات - فرهنگ فارسی عمید
معنی سقات
سقات
ساقی ها، آب دهنده ها، در تصوف مرشدان و پیران کامل که به مریدان فیض برساند، جمع واژۀ ساقی
تصویر سقات
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سقات
سقات
سقات
سقاه. جَمعِ واژۀ ساقی. آب دهنده: تخت را بسه پایه یکی خاص و دیگری خاتون او سیم جهت سقات و خوان سالاران. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
سبات
سبات
خواب خواب سبک خواب آسوده، خوابزدگی دراز خوابی خواب آلود گی از بیماری ها، آغاز خواب
فرهنگ لغت هوشیار
ثقات
ثقات
جمع ثقه، استوانان جمع ثقه معتمدان اشخاص مورد اطمینان. یا علم ثنات و ضعفااز رواه حدیث. مهمترین شعبه علم رجال است و بدان معرفت صحت و سقم حدیث حاصل آید
فرهنگ لغت هوشیار
سعات
سعات
سعی کننده کوشنده کوشا، دونده شتابنده، سخن چین غماز، فراهم آورنده زکات عامل صدقات، مهتر جهودان جمع سعات
فرهنگ لغت هوشیار
سرقات
سرقات
جمع سرقه، دزدی ها سخن دزدی ها جمع سرقت. دزدیها، سخن دیگران را به خود نسبت دادن و انواع آن چهار است: انتحال سلخ نقل المام (آنست ک شاعر معنیی را فرا گیرد و به عبارت و وجهی دیگر به کار گیرد)
فرهنگ لغت هوشیار
سقایت
سقایت
موضع سقی جای آب دادن، ظرفی که با آن آب دهند پیمانه آب و شراب، دادن آب شراب و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.