جدول جو
جدول جو

معنی سفوف - جستجوی لغت در جدول جو

سفوف
سیاهی بج (بج لثه معیارجمالی)، آرد بیخته، داربوی آرد پخته (مطلقا)، داروی خشک کوبیده هر گونه گرد دارویی، اختصاصا مخلوطی از کوبیده دانه های گرد شده چند گونه گیاه طبی است که به عنوان باد شکن مصرف میشده. توضیح گیاهانی که در تهیه سفوف به کار میرفته عبارتند از زیره سیاه تخم گشنیز گز علفی ترنجبین و برخی گیاهان دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
سفوف
داروی خشک کوبیده، داروی نرم که روی زبان بریزند و فروببرند
تصویری از سفوف
تصویر سفوف
فرهنگ فارسی عمید
سفوف
((سَ))
آرد بیخته، هر داروی کوبیده که خشک مصرف کنند
تصویری از سفوف
تصویر سفوف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع دف، چنبرک ها چنبریست که پوستی بر آن چسبانند و قوالان آنرا با انگشت نوازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفوف
تصویر رفوف
جمع رف، از پارسی رف ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زفوف
تصویر زفوف
شترمرغ، شتر تیزتک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحوف
تصویر سحوف
فربه پیه ناک مرد و زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجوف
تصویر سجوف
جمع سجف، لنگه پرده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروف
تصویر سروف
سخت و بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقوف
تصویر سقوف
جمع سقف، آسمانه ها، تاک ها، طاق ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیف
تصویر سفیف
زیغ (بساط بوریا) از برگ خرما، تنگ پالان، از نام های اهریمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفون
تصویر سفون
کنده باد باد خاکروب، جمع سفینه، کشتی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفوک
تصویر سفوک
خونریز، دروغگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفور
تصویر سفور
سیخ بابزن توتیا خارپشت دریایی از آبزیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفود
تصویر سفود
سیخ بابزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفوح
تصویر سفوح
جمع سفح، سنگ های لیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعوف
تصویر سعوف
جمع سعف، وردکها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفسف
تصویر سفسف
یونجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوف
تصویر سیوف
جمع سیف، شمشیرها جمع سیف شمشیرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفوف
تصویر صفوف
جمع صف، رده ها رسته ها جمع صف رده ها رسته ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفول
تصویر سفول
پست شدن، کم قدر شدن، فرومایه شدن، پستی و فرومایگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیوف
تصویر سیوف
سیف ها، شمشیرها، ساحلهای دریا، ساحلهای رود، جمع واژۀ سیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقوف
تصویر سقوف
سقف ها، بالاترین سطوح داخلی هر فضای سرپوشیده، از آسمان ها، جمع واژۀ سقف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صفوف
تصویر صفوف
صف ها، رده ها، رج ها، ردیف ها، راسته ها، جمع واژۀ صف
شصت و یکمین سورۀ قرآن کریم ها، مدنی ها، دارای ۱۴ آیه، حواریین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لفوف
تصویر لفوف
جمع لف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوف
تصویر سیوف
((سُ))
جمع سیف، شمشیرها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صفوف
تصویر صفوف
((صُ))
جمع صف، رده ها، رسته ها
فرهنگ فارسی معین
زود به زودی با امید زیستن یونانی دانایی نوعی ماهی است ماهی سوف. سپیدک. سوفار (1)، هر ظرفی که از گل پخته باشند مانند سبو و تغار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوف
تصویر سوف
نوعی ماهی که در دریای خزر صید می شود
فرهنگ فارسی عمید
آبدان گاو، پوسته هسته پوسته دانه سپیدک ناخن، پوسته هسته پوسته دانه، پارچه راهراه، پارچه گلدار، پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوف
تصویر سوف
نوعی ماهی است
فرهنگ فارسی معین