جدول جو
جدول جو

معنی سفسف - جستجوی لغت در جدول جو

سفسف
یونجه
تصویری از سفسف
تصویر سفسف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سفساف
تصویر سفساف
پست از هر چیز، سخن بیهوده و بی معنی، کار پست، امر حقیر، غباری که هنگام بیختن آرد از آن بلند شود، خاک نرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفوف
تصویر سفوف
داروی خشک کوبیده، داروی نرم که روی زبان بریزند و فروببرند
فرهنگ فارسی عمید
(تَ نَدْ دُ)
بیختن آرد و مانند آن. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (آنندراج). بیختن. (المصادر زوزنی) ، نااستوار کردن کار را. (منتهی الارب) (آنندراج). ناکسی کردن. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ سِ)
نعت فاعلی از سفسفه. مرد کم عطا و لئیم. (منتهی الارب). لئیم العطیه، و برخی آن را لئیم الطبیعه نوشته اند. (از اقرب الموارد). و رجوع به سفسفه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
بلایه و هیچکاره از هر چیزی. (آنندراج) (منتهی الارب) : سلطان جلال الدین این معنی فرمود که یلدرجی را از حضیض ضیعت به اوج رفعت و از پایۀ سفساف بدرجۀ ذروۀ استراحت رسانیدم. (جهانگشای جوینی) ، کار حقیر. (آنندراج) (مهذب الاسماء) : ان اﷲ یحب معالی الامور و یبغض سفسافها. (آنندراج) (منتهی الارب) ، غبار آرد که وقت بیختن بلند شود از غربال، موی روی، خاک نرم تنک. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
تنگ پالان شتر، نام شیطان، نام گیاهی است. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پشت پریدن مرغ و مرور کردن بر روی زمین و رفتن. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
داروی کوفتۀ بیختۀ معجون ناکرده. (منتهی الارب). آرد بیخته مطلقا و خصوصاً از ادویه. (آنندراج) (غیاث). داروی آس کرده که بکف خورند. (دهار). دارو که بدهن پراکنند. سفف جمع آن است. (مهذب الاسماء) : زیرۀ کرمانی را ستار است بکوبند هر بامداد سه درم سفوف کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ سِ فَ)
تأنیث مسفسف. رجوع به مسفسف شود، باد که پست وزد و خاک نرم و تنک را برانگیزد و ببرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). باد که بر روی زمین رود. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ سَ فَ)
گرد آرد بیخته و جز آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سفیف
تصویر سفیف
زیغ (بساط بوریا) از برگ خرما، تنگ پالان، از نام های اهریمن
فرهنگ لغت هوشیار
سیاهی بج (بج لثه معیارجمالی)، آرد بیخته، داربوی آرد پخته (مطلقا)، داروی خشک کوبیده هر گونه گرد دارویی، اختصاصا مخلوطی از کوبیده دانه های گرد شده چند گونه گیاه طبی است که به عنوان باد شکن مصرف میشده. توضیح گیاهانی که در تهیه سفوف به کار میرفته عبارتند از زیره سیاه تخم گشنیز گز علفی ترنجبین و برخی گیاهان دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفساف
تصویر سفساف
بیکاره هیچکاره ناچیز، نا استوار، گرد خاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفوف
تصویر سفوف
((سَ))
آرد بیخته، هر داروی کوبیده که خشک مصرف کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفساف
تصویر سفساف
((سَ))
نابکار، هیچکاره، سخن بیهوده و بی معنی
فرهنگ فارسی معین