جدول جو
جدول جو

معنی سفساف - جستجوی لغت در جدول جو

سفساف
پست از هر چیز، سخن بیهوده و بی معنی، کار پست، امر حقیر، غباری که هنگام بیختن آرد از آن بلند شود، خاک نرم
تصویری از سفساف
تصویر سفساف
فرهنگ فارسی عمید
سفساف
(سَ)
بلایه و هیچکاره از هر چیزی. (آنندراج) (منتهی الارب) : سلطان جلال الدین این معنی فرمود که یلدرجی را از حضیض ضیعت به اوج رفعت و از پایۀ سفساف بدرجۀ ذروۀ استراحت رسانیدم. (جهانگشای جوینی) ، کار حقیر. (آنندراج) (مهذب الاسماء) : ان اﷲ یحب معالی الامور و یبغض سفسافها. (آنندراج) (منتهی الارب) ، غبار آرد که وقت بیختن بلند شود از غربال، موی روی، خاک نرم تنک. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
سفساف
بیکاره هیچکاره ناچیز، نا استوار، گرد خاک
تصویری از سفساف
تصویر سفساف
فرهنگ لغت هوشیار
سفساف
((سَ))
نابکار، هیچکاره، سخن بیهوده و بی معنی
تصویری از سفساف
تصویر سفساف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سفسار
تصویر سفسار
سمسار، دکان داری که اسباب دست دوم را خرید و فروش می کند
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
سمسار که دلال باشد. (برهان) (از آنندراج). سپسار. عربی ’سمسار’. میانجی میان بایع و مشتری. ج، سماسره. (منتهی الارب) (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سفسافه
تصویر سفسافه
فرود باد بادی که روی زمین بوزد
فرهنگ لغت هوشیار
میانجی بایع و مشتری آنکه اجناس مختلف مردم را به فروش رساند دلال، جمع سماسره سماسیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفسف
تصویر سفسف
یونجه
فرهنگ لغت هوشیار