جدول جو
جدول جو

معنی سفسار

سفسار
سمسار، دکان داری که اسباب دست دوم را خرید و فروش می کند
تصویری از سفسار
تصویر سفسار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سفسار

سفسار

سفسار
میانجی بایع و مشتری آنکه اجناس مختلف مردم را به فروش رساند دلال، جمع سماسره سماسیر
فرهنگ لغت هوشیار

سفسار

سفسار
سمسار که دلال باشد. (برهان) (از آنندراج). سپسار. عربی ’سمسار’. میانجی میان بایع و مشتری. ج، سماسره. (منتهی الارب) (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا

افسار

افسار
چیزی را گویند که از چرم سازند و بر سر اسب و سایر ستور زنند
افسار
فرهنگ لغت هوشیار

سفسیر

سفسیر
پارسی تازی گشته سفسیر سفسار سمسار میانجی، پیک، کاردان، خرده دان، خنیاشناس آهنگدان
فرهنگ لغت هوشیار

سنسار

سنسار
سمور از جانوران پالی زبان بودا پرهون زیست آرش درست این واژه (سرگردانی همیشگی) است بندی گشتن در زنجیره ای از زندگی های پی در پی و رویا رویی با رنج
فرهنگ لغت هوشیار