- سفردن
- راه رفتن طی کردن نوردیدن، پایمال کردن
معنی سفردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
محو کردن، حذف
تفویض
طی کردن راه چیزی پیش کسی امانت گذاشتن و تسلیم کردن، تحویل دادن
تراشیدن (موی و غیره)، پاک کردن زدودن، محو کردن زایل کردن
آزاد شدن و رها گردیدن
در نوردیدن، طی کردن راه، برای مثال وگر جان تو بسپرد راه آز / شود کار بی سود بر تو دراز (فردوسی۱ - ۹۹۴) ، پایمال کردن
منجمد شدن، یخ بستن، پژمرده شدن، خاموش شدن
تراشیدن، برای مثال موی تراشی که سرش می سترد / موی به مویش به غمی می سپرد (نظامی۱ - ۹۱) ، خراشیدن، پاک کردن، زدودن، محو کردن
چیزی را برای نگه داری به کسی دادن، تسلیم کردن، تحویل دادن، واگذاشتن، سفارش کردن
منجمد گردیدن، بسته شدن
واگذار کردن، سفارش کردن
Deposit, Entrustment
депонировать , доверие
einzahlen, Treuhand
вносити , довіреність
depozytować, powierzenie
存放 , 委托
depositar, confiança
depositare, incarico
depositar, encomienda
déposer, confiement
storten, vertrouwenspersoon
जमा करना , भरोसा
menyetor, amanah
ودع , توكيلٌ
예금하다 , 위임
להפקיד , מִנְיָח
預ける , 委託
yatırmak, emanet
kuweka, kuamini
ฝาก , การมอบหมาย