جدول جو
جدول جو

معنی سف - جستجوی لغت در جدول جو

سف
(سِف ف / سُف ف)
مار پیسه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). ماری است. (مهذب الاسماء) ، مار پران. (منتهی الارب). گویند ماری است که در هوا پرد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
سف
شکوفه های خرمابن مار پیسه مار پران، موی بند گیسو بند، دارو که خشک خورده شود سرگشته مدهوش. یا سیب و تیب. سر گشته و متحیر
فرهنگ لغت هوشیار
سف
درختی است که در ارتفاعات روید و از برگ آن برای غذای دام استفاده.، سیب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سفندارمذ
تصویر سفندارمذ
(پسرانه)
نام یکی از امشاسپندان در دین زرتشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سفیفه
تصویر سفیفه
زیغ از برگ خرما، تنگ پالان
فرهنگ لغت هوشیار
چنان که دراین سروده مولانا جلال الدین محمد آمده است تا نمانی صفر و سرگردان چو چرخ تا نسوزی تو ز بی مغزی چو مرخ سرگشته هاژ و واژ هاج و واج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیل
تصویر سفیل
پایین، کم بهره مرد پست زبون، بدبخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیک
تصویر سفیک
ریخته ریخته شده خون ریخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیقه
تصویر سفیقه
پرک نازک (پرک سکه)، زیغیچ چوبی که زیغ را گرد آن پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیق الوجه
تصویر سفیق الوجه
بی شرم پر رو مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیق
تصویر سفیق
انبوه، بی شرم شوخروی مرد، جامه سختباف
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سفینه، کشتی ها کشتی یونانی تازی گشته کاوه فانه چوب شکاف شکافنده چوب شکاف (تیر)
فرهنگ لغت هوشیار
جوانمرد، پاکنهاد، فرومایه از واژگان دو پهلو، غسای فتاده (غسا غوره خرما)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیره
تصویر سفیره
مونث سفیر باآرش های (سفیر) و گردنبند سیمین، گردنبند زرین
فرهنگ لغت هوشیار
عالیترین نماینده سیاسی یک کشور در کشور دیگر که امور سفارت کبری را در آن کشور اداره کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیر
تصویر سفیر
میانجی، سفراء جمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیدی
تصویر سفیدی
سفید بودن سپید بودن ابیض بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیده دم
تصویر سفیده دم
هنگام دمیدن صبح سحر گاه صبح زود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیف
تصویر سفیف
زیغ (بساط بوریا) از برگ خرما، تنگ پالان، از نام های اهریمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفینه البر
تصویر سفینه البر
کشتی زمینی اشتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفینه
تصویر سفینه
کشتی دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفینه الفضا
تصویر سفینه الفضا
وای ییما (وای فضا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفینه فضائی
تصویر سفینه فضائی
وای پیما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفینه کردن
تصویر سفینه کردن
ظاهر و نمودار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیه
تصویر سفیه
نادان و کم عقل، بیخرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیهه
تصویر سفیهه
زن نادان و بی خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیهی
تصویر سفیهی
نادانی، ابلهی حماقت
فرهنگ لغت هوشیار
ماده پروتیدی لزج آب رنگ حول زرده تخم مرغ که براثر حرارت منعقد و سفید رنگ میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفته بازی
تصویر سفته بازی
آژیوتاژ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سفر گذار
تصویر سفر گذار
آژانس مسافرتی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سفارش
تصویر سفارش
سپارش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سفاک
تصویر سفاک
خونریز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سفر
تصویر سفر
رهسپاری، نورد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سفلیس
تصویر سفلیس
آتشک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سفید
تصویر سفید
سپید
فرهنگ واژه فارسی سره