- سعیدی
- نیکبختی، گونه ای خامه (قلم) منسوب به سعید، نوعی قلم
معنی سعیدی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چادر یمنی، نام روستایی در مسر
سپید بودن سفیدی ابیاض، روشنی درخشندگی. یا سپیدی با بالا. سپیده بباذ فجر مستطیل
جگن از گیاهان
سفید بودن سپید بودن ابیض بودن
مونث سعید نیکبخت، خانه ای بوده مر تازیان را که هنج (حج) آن می کرده اند، از نام های تازی برای زنان
سفید بودن
Whiteness
белизна
Weiße
білизна
brancura
bianchezza
blancura
blancheur
witheid
सफेदी
keputihan
بياضٌ
לוֹבֶן
beyazlık
ความขาว
সাদা রং
سفیدی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
فرخندگی، خجستگی، سعد (عربی) + ی (فارسی)، لقب شاعر بزرگ قرن هفتم، مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی
نیکبخت، با سعادت، خجسته
سروری مهتری آقایی
پول یا چیز دیگری که در روز عید، به خصوص عید نوروز، به کس دیگر می دهند