جدول جو
جدول جو

معنی سزار - جستجوی لغت در جدول جو

سزار
عنوان پادشاهان قدیم روم، قیصر
تصویری از سزار
تصویر سزار
فرهنگ فارسی عمید
سزار
(سِ)
دهی از دهستان سردشت شهرستان دزفول. دارای دویست تن سکنه است. آب از چشمه و محصول آنجا غلات، انجیر، انار و ساکنین از طایفه عشایر بختیاری میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
سزار
(سِ)
ژول. سردار معروف رومی که از سال 44 تا 101ق. م. در رم حکومت کرد. وی مردی فصیح با قدرت و باسیاست بود. در تمام جنگها و ستیزه ها که کرد فائق شد
لغت نامه دهخدا
سزار
عنوان امپراطور روم قیصر
تصویری از سزار
تصویر سزار
فرهنگ لغت هوشیار
سزار
((س))
عنوان امپراتوران روم
تصویری از سزار
تصویر سزار
فرهنگ فارسی معین
سزار
امپراطور (روم) ، قیصر
متضاد: کسرا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستار
تصویر ستار
(پسرانه)
پوشاننده، از نامهای خداوند، نام یکی از رهبران دوره انقلاب مشروطیت که به سردار ملی ملقب گردید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سکار
تصویر سکار
زغال افروخته، آتش، نان روغنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستار
تصویر ستار
ستر، پرده، پوشش
سه تار
ستاره، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، کوکب، نجم، جرم، نجمه، استاره، تارا، اختر، نیّر، کوکبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکار
تصویر سکار
زغال افروخته
فرهنگ لغت هوشیار
گرمی از آتش، گرسنگی سختی گرسنگی، بدی تباهی، سوزش تشنگی، گرمای شب، دیوانگی
فرهنگ لغت هوشیار
افزار جدول کشان و آن آلتی است پولادی یا چوبی یا استخوانی راست و مستقیم (معمولا به طول 20 تا 50 سانتیمتر و به عرض 3 تا 5 ساتنیمتر) که بدان خط مستقیم کشند مسطر. توضیح: همین کلمه است که به صورت ستاره (مشدد و مخفف) تحریف شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرار
تصویر سرار
غوره خرما، گزیده از یک نژاد گزین تبار، بریده ناف، واپسین شب ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلار
تصویر سلار
فرماندهی سرداری، سروری ریاست، حکومت، پادشاهی. سردار، سالار
فرهنگ لغت هوشیار
موضعی است از دریا که آبش تنگ باشد و تهش گل بوده و بیم آن باشد که کشتی در آنجا بند شود
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سامر، افسانه گویان افسانه سرایان داستان پردازان شیرآبکی، دوخ (گیاهی که از آن بوریا بافند) گونه ای نی بوریاست اسل، علف حصیر، خرزهره سم الحمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفار
تصویر سفار
سفر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحار
تصویر سحار
سحر کننده، جادوگر و شعبده باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهار
تصویر سهار
شب زنده داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوار
تصویر سوار
راکب، کسی که بر روی اسب و ستوران دیگر نشیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیار
تصویر سیار
بسیار سیر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدار
تصویر سدار
پرده چادر از ریشه لاتینی کنار فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزار
تصویر تزار
روسی بر نام شاهان روسستان عنوان پادشاهان روسیه قیصر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزار
تصویر خزار
خز فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزار
تصویر جزار
وقت درو و فریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبار
تصویر سبار
ریشکاو (میل جراحی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپار
تصویر سپار
آهنی سر تیز که زمین را بدان شیار کنند آهن جفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستار
تصویر ستار
بسیار پوشنده، یکی از صفات باریتعالی
فرهنگ لغت هوشیار
رنج عذاب شکنجه اذیت، تعب مشقت، کین کینه بغض عداوت، رنجیدگی رنجش شکراب، اندوه غم تیمار، تاء لم توجع، ضرب کوب صدمه، آفت، بیماری مرض ناخوشی بیماری مانند جنون و هاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزار
تصویر بزار
از ریشه پارسی بر زفروش دانه فروش فروشنده روغن بزرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزار
تصویر حزار
دید زن، تخمین زننده، اندازه کننده، برآورد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیار
تصویر سیار
جنبنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مزار
تصویر مزار
قبر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نزار
تصویر نزار
لاغر، ضعیف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آزار
تصویر آزار
اذیت
فرهنگ واژه فارسی سره