جدول جو
جدول جو

معنی سرگیجه - جستجوی لغت در جدول جو

سرگیجه
حالتی که به انسان دست می دهد و تصور می کند همه چیز دور او می چرخد، دوار، سرگیچش
فرهنگ فارسی عمید
سرگیجه
(سَ جَ / جِ)
به معنی سرگیجش است و به عربی دوار گویند. (برهان). نام مرضی است که سر آدم میگردد و آن را به تازی دوار گویند. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
سرگیجه
سر گردانی حیرت، حالتی که به شخص دست میدهد و به سبب آن پندارند که اطاق و اشیا دور سر او میچرخند دوار سر
فرهنگ لغت هوشیار
سرگیجه
((~. جِ))
حالتی که به انسان دست می دهد و تصور می کند که همه چیز دور او می چرخد
فرهنگ فارسی معین
سرگیجه
دوار، سرسام، سرگردا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سرگیجه
دوخةً
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به عربی
سرگیجه
Dizziness, Giddiness, Grogginess, Wooziness
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سرگیجه
vertige, étourdissement
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سرگیجه
mareo
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سرگیجه
головокружение , головокружение , головокружение , головокружение
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به روسی
سرگیجه
Schwindel, Benommenheit
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به آلمانی
سرگیجه
запаморочення , запаморочення , запаморочення
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سرگیجه
zawroty głowy
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به لهستانی
سرگیجه
头晕 , 眩晕
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به چینی
سرگیجه
tontura
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سرگیجه
vertigine, stordimento
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سرگیجه
चक्कर
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به هندی
سرگیجه
pusing
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سرگیجه
چکر , چکر آنا
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به اردو
سرگیجه
মাথাঘোরানো , মাথা ঘোরা , মাথা ঘোরা , মাথা ঘোরা
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به بنگالی
سرگیجه
เวียนศีรษะ , วิงเวียน , อาการมึนงง , อาการวิงเวียน
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به تایلندی
سرگیجه
kizunguzungu
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
سرگیجه
baş dönmesi
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
سرگیجه
めまい
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
سرگیجه
duizeligheid
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به هلندی
سرگیجه
어지러움
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به کره ای
سرگیجه
סחרחורת , סְחַרוּר , סַבְרָנוּת , סְחַרְחוֹרֶת
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ جَ/ جِ)
مرغ سقا بود. (انجمن آرا) :
به موضعی که رسیده است ذکر انصافت
سریجه باز شکار است و گور شیرافکن.
(انجمن آرای ناصری).
رجوع به سریچه و سریخه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ جَ / جِ)
دوار سر. (ناظم الاطباء).
- سرکیجه درآمدن، گرفتار شدن به دوار سر از گرسنگی و یا سبب دیگر. (ناظم الاطباء). رجوع به سرگیجه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ جِ)
در زبان کنونی: سرگیجه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). گردیدن سر. و آن چنان است که چون کسی از جایی برخیزد اندک زمانی سرش به گردش درآید که اگر چشم نپوشد البته بیفتد. (برهان) (آنندراج). رجوع به سرگیجه و سرکیجه شود
لغت نامه دهخدا
(سِ جَ)
طبیعت. (اقرب الموارد). خوی و طبیعت و سرشتی که مردم بر آن آفریده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به سرجوجه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرگیجه
تصویر مرگیجه
مخملک
فرهنگ لغت هوشیار
سر گردانی حیرت، حالتی که به شخص دست میدهد و به سبب آن پندارند که اطاق و اشیا دور سر او میچرخند دوار سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگیجه دار
تصویر سرگیجه دار
Woozy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرگیجه دادن
تصویر سرگیجه دادن
Daze
دیکشنری فارسی به انگلیسی