جدول جو
جدول جو

معنی سرگیجش - جستجوی لغت در جدول جو

سرگیجش
(سَ جِ)
در زبان کنونی: سرگیجه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). گردیدن سر. و آن چنان است که چون کسی از جایی برخیزد اندک زمانی سرش به گردش درآید که اگر چشم نپوشد البته بیفتد. (برهان) (آنندراج). رجوع به سرگیجه و سرکیجه شود
لغت نامه دهخدا
سرگیجش
سر گردانی حیرت، حالتی که به شخص دست میدهد و به سبب آن پندارند که اطاق و اشیا دور سر او میچرخند دوار سر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حالتی که به انسان دست می دهد و تصور می کند همه چیز دور او می چرخد، دوار، سرگیچش
فرهنگ فارسی عمید
(سَ جَ / جِ)
دوار سر. (ناظم الاطباء).
- سرکیجه درآمدن، گرفتار شدن به دوار سر از گرسنگی و یا سبب دیگر. (ناظم الاطباء). رجوع به سرگیجه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
آن است که نامقیدان ولایت چون با کسی خصوصاً با ساده ای بد شوند جمعی بهم شده او را در خانه ای یا باغی یا در صحرایی برده فعل بد با وی کنند. و چون سر او را یکی می گیرد و دیگری فعل بد کند این عمل به سرگیری شهرت گرفته و با لفظ زدن و خوردن آید. (آنندراج) :
نبود از... خوردنش سیری
نخورد هیچ غیر سرگیری.
شرف الدین شفائی.
زده آن لعل سرگیری به یاقوت
چو سرکه پیش او حلوای یاقوت.
ملا فوقی (از بهار عجم) (از آنندراج).
، عمل از سر گرفتن. آغاز کار. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(سِ جَ)
طبیعت. (اقرب الموارد). خوی و طبیعت و سرشتی که مردم بر آن آفریده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به سرجوجه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ جَ / جِ)
به معنی سرگیجش است و به عربی دوار گویند. (برهان). نام مرضی است که سر آدم میگردد و آن را به تازی دوار گویند. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرگیجه
تصویر مرگیجه
مخملک
فرهنگ لغت هوشیار
گرفتن سر چیزی (مانند شمع)، خاموش کردن شمع و چراغ، عمل از سر گرفتن آغاز کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگین
تصویر سرگین
فضله چهارپایان از قبیل اسب، الاغ، استر
فرهنگ لغت هوشیار
سر گردانی حیرت، حالتی که به شخص دست میدهد و به سبب آن پندارند که اطاق و اشیا دور سر او میچرخند دوار سر
فرهنگ لغت هوشیار
((~. جِ))
حالتی که به انسان دست می دهد و تصور می کند که همه چیز دور او می چرخد
فرهنگ فارسی معین
دوار، سرسام، سرگردا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دوخةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
Dizziness, Giddiness, Grogginess, Wooziness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
vertige, étourdissement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
头晕 , 眩晕
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
মাথাঘোরানো , মাথা ঘোরা , মাথা ঘোরা , মাথা ঘোরা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
головокружение , головокружение , головокружение , головокружение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
Schwindel, Benommenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
запаморочення , запаморочення , запаморочення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
چکر , چکر آنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
kizunguzungu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
เวียนศีรษะ , วิงเวียน , อาการมึนงง , อาการวิงเวียน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
tontura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
baş dönmesi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
めまい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
סחרחורת , סְחַרוּר , סַבְרָנוּת , סְחַרְחוֹרֶת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
어지러움
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
zawroty głowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
चक्कर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
duizeligheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
mareo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
vertigine, stordimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
pusing
دیکشنری فارسی به اندونزیایی