جدول جو
جدول جو

معنی سرگی - جستجوی لغت در جدول جو

سرگی
خلوص
تصویری از سرگی
تصویر سرگی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگین
تصویر سرگین
فضله چهارپایان از قبیل اسب، الاغ، استر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگین
تصویر سرگین
فضلۀ چهارپایان از قبیل اسب و الاغ و استر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگیس
تصویر سرگیس
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، سرکیس، نوشه، قوس و قزح، سدکیس، رخش، سرویسه، اغلیسون، نوس، تیراژه، آزفنداک، کلکم، ایرسا، تویه، شدکیس، سویسه، توبه، آفنداک، آلیسا، آدینده، ترسه، نوسه، تیراژی، آژفنداک، تربسه، درونه، تربیسه، کرکم، قزح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگین
تصویر سرگین
((س یا سَ))
فضله چارپایان، پهن، تاپاله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگل
تصویر سرگل
(دخترانه)
اولین گل، بهترین از هر چیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذرگی
تصویر ذرگی
ذره بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سترگی
تصویر سترگی
وقاحت، بی شرمی، لجوجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردی
تصویر سردی
برودت و خنکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخی
تصویر سرخی
سرخ بودن، رنگ سرخ، شهاب صاعقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربی
تصویر سربی
منسوب به سزب، ساخته شده از سرب، برنگ سرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگو
تصویر سرگو
ذرت خوشه ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگم
تصویر سرگم
بی ابتدا و انتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگل
تصویر سرگل
گویی که کودکان از ریسمان سازند و بدان بازی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سزگی
تصویر سزگی
سختی، رنج، آزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرای
تصویر سرای
خانه، دار، منزل
فرهنگ لغت هوشیار
پیچگیاه گیاهی که شاخه آن پیچنده و بالا رونده است پیچگیاه گیاهانی که شاخه های پیچنده و بالا رونده دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروی
تصویر سروی
منسوب به سرو، نوعی از خطوط اسلامی شجری. شاخ جانوران سرو
فرهنگ لغت هوشیار
سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگی
تصویر سوگی
سوگوار ماتم زده
فرهنگ لغت هوشیار
منسوبه به سنگ ساخته از سنگ دیوار سنگی کاروانسرای سنگی، با وقار سنگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
ساخته شده از سنگ، کنایه از گران و ثقیل، برای مثال اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب / شبی ز معدۀ سنگی شبی ز دلتنگی (سعدی - ۱۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سردی
تصویر سردی
مقابل گرمی، سرد بودن، خنکی، کنایه از بی مهری نسبت به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگم
تصویر سرگم
کسی که راه را گم کرده و سرگردان باشد، سرگردان، حیران، سردرگم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرگی
تصویر غرگی
فریفتگی، مغروری خودبینی تکبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرگی
تصویر گرگی
درندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرگی
تصویر مرگی
موت، هلاکت، مردن، مرگ و میر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
((سَ))
ساخته شده از سنگ، باوقار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سروی
تصویر سروی
((سُ یا سَ))
شاخ جانوران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرنی
تصویر سرنی
((س))
سورنا، سرنای، سورنای، نوعی ساز بادی، سرنا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غرگی
تصویر غرگی
((غَ رِّ))
فریفتگی، تکبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غرگی
تصویر غرگی
((غَ رَ))
فریفتگی، مغروری، خودبینی، تکبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگر
تصویر سرگر
گیوه دوز، گیوه فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
Craggy, Gravelly, Stony
دیکشنری فارسی به انگلیسی
каменистый , гравийный
دیکشنری فارسی به روسی