جدول جو
جدول جو

معنی سرکردگی - جستجوی لغت در جدول جو

سرکردگی
سردستگی، سرداری
تصویری از سرکردگی
تصویر سرکردگی
فرهنگ فارسی عمید
سرکردگی
(سَ کَدَ / دِ)
سرداری. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ فَ / فِ کَ دَ / دِ)
سرافکندگی. شرمساری. خجلت: موجب خجلت و سرفکندگی است، فروتنی. تواضع:
چرا چو لالۀ نشکفته سرفکنده نه ای
که آسمان ز سرافکندگی است پابرجا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(سَ زِ دَ / دِ)
حالت و چگونگی سرزنده. بانشاط بودن. رجوع به مادۀ بعد شود، مهتری. بزرگی:
هر آنکه دعوی سرزندگی کند در نظم
اگرچه لاف سخن مردۀ ترا عار است.
میر یحیی شیرازی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَ دَ / دِ)
شکافتگی و ترک داری. (ناظم الاطباء). ترک. کفتگی. کافتگی. غاچ. شکاف. شکافتگی: ترکیدگی لب، شقاق الشفه. ترکیدگی مقعد، شقاق المقعد. و رجوع به ترکیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
عادت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ کَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی برکنده. رجوع به برکنده شود. صدمه. (از منتهی الارب) : قلف، برکندگی ناخن از بن. (از منتهی الارب) ، کنایه از چیز بسیار کم مقدار و تحفۀ درویش که به توقع زر و سیم پیش اغنیا گذارند. (غیاث). کنایه از چیز بسیار کم بها. (آنندراج). برگ سبزی که درویشان نیاز می کنند. (ناظم الاطباء). ورق سبزی از گیاهان که درویشان نیاز کنند. و کنایه از هدیۀ کوچک و اندک. (از فرهنگ فارسی معین) :
برگ سبزیست تحفۀ درویش
چه کند بینوا همین دارد.
؟
این بیت را که از کثرت استعمال صورت ارسال مثل بخود گرفته در مورد تقدیم تحف و هدایا بعنوان عذر از حقارت آن یا بعنوان تعارف و تواضع بکار میبرند و از آنجا پیداشده است که سابقاً درویشها یک دسته گیاه ’جعفری’ یا ’شبد’ بدست گرفته و در کوچه و بازارها مدح خوانان گردش میکردند و بهر کس یک شاخه شبد یا جعفری میدادند وآن کس به اختیار خود خرده پولی بعنوان نیاز به آنان میپرداخت. (فرهنگ عوام) :
بی نوایان را به برگ سبز گاهی یاد کن
چون ز نیرنگ جهان خرج خزان خواهد شدن.
صائب (از آنندراج).
انصاف نیست کز چمنت بعد صد بهار
بی برگ سبز رو بدر آسمان نهم.
صائب (از آنندراج).
- برگ سبز سائل، آنست که گدایان به توقع ریزش برگ سبز پیش اغنیا میگذارند. (آنندراج) :
بوسه میدادند خوبان در بهار خط طمع
خط سبز گلعذاران برگ سبزسائل است.
محسن تأثیر (از آنندراج).
- برگ سبز فرستادن، مرادف گل فرستادن است. (از غیاث) (آنندراج). هدیه فرستادن. هل و گل فرستادن.
- برگ سبز همکاری، برگ سبز همچشمی، برگ پان یا سبزه دیگر که کشتی گیران بجهت مقرر کردن کشتی به خانه حریف خود فرستند. همچنین گل نیز می فرستند و آنرا گل کشتی گویند. (غیاث) (آنندراج) : نثرپردازان از فقرۀ تازه برگ سبز همکاری به جانب طوطیان چمن روانه نموده اند. (ملا طغرا، از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَرْ وَ دَ / دِ)
به بعض کلمات ملحق شود و افادۀ معنی اسمی کند: نمک پروردگی. نازپروردگی. سایه پروردگی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ستردگی
تصویر ستردگی
سترده شدن، یا ستردگی و روشنایی. محاق
فرهنگ لغت هوشیار
حرمان، دل زدگی، واخوردگی، وازدگی، یاس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ارادت، انقیاد، اطاعت، فرمان برداری، تسلیم، متابعت
متضاد: سرپیچی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
حيويّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
Effervescence, Liveliness, Peppiness, Perkiness, Spiritedness, Vivaciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
effervescence, vivacité, entrain
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
effervescenza, vivacità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
шипучесть , живость , бодрость , жизнерадостность , оживлённость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
Sprudeln, Lebendigkeit, Lebhaftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
шипучість , життєвість , жвавість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
musowanie, żywotność, witalność, żywiołowość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
起泡 , 活力 , 活泼 , 生气勃勃
دیکشنری فارسی به چینی
بازدهی، عملکرد، اجرا، کارایی
دیکشنری اردو به فارسی
سرزندگی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
جھاگ , زندگی کا جذبہ , چستی , سرزندگی , شادابی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
efervescencia, vivacidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
ফেনা , জীবনশক্তি , প্রাণবন্ততা , প্রাণশক্তি , জীবন্ততা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
ฟอง , ความมีชีวิตชีวา , ความกระฉับกระเฉง , ความกระปรี้กระเปร่า , ความสดใส
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
vumbi, uhai, uchangamfu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
köpürme, canlılık, neşe doluluk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
efervescência, vivacidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
תסיסה , חיות , חַיוּת , חִיוּת , עֲלִיזוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
거품 , 활력 , 활기 , 생기발랄함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
buih, keceriaan, semangat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
झाग , जीवन्तता , उत्साह , जीवंतता , चपलता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
bruisen, levendigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
発泡 , 活気 , 活発さ , 元気 , 活発さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی