جدول جو
جدول جو

معنی سروتک - جستجوی لغت در جدول جو

سروتک(سَ تَ / سَ رَ / رُو تَ)
شورش و آشوب و غوغا. (برهان) (آنندراج). شورش و آشوب. و همچنین سرموتک. (رشیدی)
لغت نامه دهخدا
سروتک
سر و دهان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سروتن
تصویر سروتن
(دخترانه)
آنکه اندامی زیبا و بلندبالا دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوتک
تصویر سوتک
آلتی فلزی یا استخوانی که روی لب بگذارند و با آن سوت بزنند، در موسیقی نوعی ساز بادی شبیه فلوت و با ده سوراخ که با کنار لب نواخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
(سَ تَ)
سروتک. آشوب و شور و غوغا. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ چَ)
دهی است از دهستان نهار جانات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 44هزارگزی جنوب شرقی بیرجند آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
ده کوچکی است از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار، واقع در 23000گزی شمال قصرقند، کنار راه مالرو قصرقند به چانف. دارای 45 تن سکنه است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تیره ای از طایفۀ جانکی سردسیر هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
سرود. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرونک
تصویر سرونک
سروی کوچک آنتن کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروته
تصویر سروته
اول و آخر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوتک
تصویر سوتک
آلتی کوچک که چون بر دهان بدمند سوت زند
فرهنگ لغت هوشیار
قلعه ایست در شبه جزیره ی میان کاله، نام محلی در ولوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان خرم آباد تنکابن، سوت+کابزاری سوتی که توسط شکارچیان حرفه ای از پوست ترد ساقه
فرهنگ گویش مازندرانی