رده ای از نرم تنان مانند ماهی مرکب که در اطراف سر آن ها بازوهای گوشتی بادکش دار قرار دارد که به وسیلۀ آن حرکت می کنند یا شکار خود را می گیرند، پابرسران عمامه، دستار، کلاه نرم که زیر کلاه آهنی بر سر بگذارند، کلاه خود
رده ای از نرم تنان مانند ماهی مرکب که در اطراف سر آن ها بازوهای گوشتی بادکش دار قرار دارد که به وسیلۀ آن حرکت می کنند یا شکار خود را می گیرند، پابَرسَران عمامه، دستار، کلاه نرم که زیر کلاه آهنی بر سر بگذارند، کلاه خود
به لغت زند و پازند بمعنی زاییدن باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). هزوارش ’زرهونی تن’ و ’زرهون تن’، پهلوی ’زاتن’ و بنابراین اصل ’زرهون تن’ است. (حاشیۀ برهان چ معین)
به لغت زند و پازند بمعنی زاییدن باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). هزوارش ’زرهونی تن’ و ’زرهون تن’، پهلوی ’زاتن’ و بنابراین اصل ’زرهون تن’ است. (حاشیۀ برهان چ معین)
خوانندگی وگویندگی. (برهان) (آنندراج). سراینده: چو بلبل سرایان چو گل تازه روی زشوخی درافکنده غلغل به کوی. سعدی. ، نغمه سرائی کنان. (برهان) (آنندراج). در حال سراییدن: به مسجد درآمد سرایان و مست می اندر سر و ساتگینی بدست. سعدی
خوانندگی وگویندگی. (برهان) (آنندراج). سَراینده: چو بلبل سرایان چو گل تازه روی زشوخی درافکنده غلغل به کوی. سعدی. ، نغمه سرائی کنان. (برهان) (آنندراج). در حال سَراییدن: به مسجد درآمد سرایان و مست می اندر سر و ساتگینی بدست. سعدی
قصبۀ مرکز دهستان بخش حومه شهرستان فردوس. دارای 3246 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، زعفران، پنبه، زیره و باغات و ابریشم است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است. مزارع انجیربر، زاهد جلال، کلاتۀ محمد عبدالله ، کلاتۀ یوسف شاه ولی، کلاتۀموسی جزء این قصبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). نام جائی است در خراسان. (برهان) (آنندراج)
قصبۀ مرکز دهستان بخش حومه شهرستان فردوس. دارای 3246 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، زعفران، پنبه، زیره و باغات و ابریشم است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است. مزارع انجیربر، زاهد جلال، کلاتۀ محمد عبدالله ، کلاتۀ یوسف شاه ولی، کلاتۀموسی جزء این قصبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). نام جائی است در خراسان. (برهان) (آنندراج)
عمامه و دستار و شمله و علاقۀ دستار و مغفر. (برهان) (صحاح الفرس) : من آن نیم که دهم آبروی خویش به باد برای درهم و دینار و طاق و سرپایان. شمس فخری (از انجمن آرا). ، خود آهن و کلاه زره. (برهان). کلاهی را گویند که در روز جنگ در زیر خود و ترک پوشند. (انجمن آرای ناصری) : نه زآهن درع بایستی نه دلدل نه سرپایانش بایستی نه مغفر. دقیقی. ، هر چیز نرمی که در زیر کلاه خود و کلاه زره دوزند تا سر را آزار نکند، ازار که فوته و لنگوته و شلوار باشد. (برهان)
عمامه و دستار و شمله و علاقۀ دستار و مغفر. (برهان) (صحاح الفرس) : من آن نیم که دهم آبروی خویش به باد برای درهم و دینار و طاق و سرپایان. شمس فخری (از انجمن آرا). ، خود آهن و کلاه زره. (برهان). کلاهی را گویند که در روز جنگ در زیر خود و ترک پوشند. (انجمن آرای ناصری) : نه زآهن درع بایستی نه دلدل نه سرپایانش بایستی نه مغفر. دقیقی. ، هر چیز نرمی که در زیر کلاه خود و کلاه زره دوزند تا سر را آزار نکند، ازار که فوته و لنگوته و شلوار باشد. (برهان)