گیاهی از تیرۀ سوسنی ها، دارای ساقۀ کوتاه، برگ های دراز نوک تیز، گل های خوشه ای و ریشۀ ضخیم که آن را پس از خشک کردن آرد می کنند و برای چسباندن کاغذ و بعضی چیزهای دیگر به کار می برند
گیاهی از تیرۀ سوسنی ها، دارای ساقۀ کوتاه، برگ های دراز نوک تیز، گل های خوشه ای و ریشۀ ضخیم که آن را پس از خشک کردن آرد می کنند و برای چسباندن کاغذ و بعضی چیزهای دیگر به کار می برند
رستنی باشد که در سبزی و تازگی بپزند و با ماست بخورند و بعد از رسیدگی خشک کنند و آرد سازند و کفشگران و صحافان چیزها بدان چسبانند. (برهان). چیزی که نجار و کمانگر و صحاف و چرم گر بدان چیزها چسبانند. و آن را از ماهی و پوست خام سازند. (رشیدی). پت. (لغتنامه اسدی). ثرط. (دهار) (نصاب). اسراش. اسقولوس. (بحر الجواهر). و معروف و آن را به عربی اشراس گویندو بیخی است که ساقی دارد و گل آن سفید مایل بسرخی وخمر آن مستدیر و تندطعم و بعضی آن را و خنثی را دو چیز دانند شبیه بیکدیگر. اما شیخ الرئیس در مبحث قوباگفته: اصل الخنثی هوالاشراس. (آنندراج) : بخدای ار کس این قوافی را بسخن برنشاندی بسریش. انوری. زخم شمشیر غمت راننهم مرهم کس طشت زرینم و پیوند نگیرم بسریش. سعدی. ، ناله و فغان. (آنندراج) : چنان بدانم من جای غلغلیجگهش کجا بمالش اول براوفتدبسریش. لبیبی. زیر فهمش ستاره کرده خروش پیش سهمش سریش کرده سروش. سنایی. کار تو بر سریش و همه کار تو سریش همواره زین نهاد که هستی گداو دنگ. سوزنی. ، بد و زبون. (آنندراج) (جهانگیری) : سروش دادم تلقین که خواهم از تو عطا سریش اگر نبدی کار بنده بود سریش. سوزنی (از آنندراج). ، سریشم را هم میگویند که بدان پی بر کمان پیچند. (برهان)
رستنی باشد که در سبزی و تازگی بپزند و با ماست بخورند و بعد از رسیدگی خشک کنند و آرد سازند و کفشگران و صحافان چیزها بدان چسبانند. (برهان). چیزی که نجار و کمانگر و صحاف و چرم گر بدان چیزها چسبانند. و آن را از ماهی و پوست خام سازند. (رشیدی). پت. (لغتنامه اسدی). ثرط. (دهار) (نصاب). اسراش. اسقولوس. (بحر الجواهر). و معروف و آن را به عربی اشراس گویندو بیخی است که ساقی دارد و گل آن سفید مایل بسرخی وخمر آن مستدیر و تندطعم و بعضی آن را و خنثی را دو چیز دانند شبیه بیکدیگر. اما شیخ الرئیس در مبحث قوباگفته: اصل الخنثی هوالاشراس. (آنندراج) : بخدای ار کس این قوافی را بسخن برنشاندی بسریش. انوری. زخم شمشیر غمت راننهم مرهم کس طشت زرینم و پیوند نگیرم بسریش. سعدی. ، ناله و فغان. (آنندراج) : چنان بدانم من جای غلغلیجگهش کجا بمالش اول براوفتدبسریش. لبیبی. زیر فهمش ستاره کرده خروش پیش سهمش سریش کرده سروش. سنایی. کار تو بر سریش و همه کار تو سریش همواره زین نهاد که هستی گداو دنگ. سوزنی. ، بد و زبون. (آنندراج) (جهانگیری) : سروش دادم تلقین که خواهم از تو عطا سریش اگر نبدی کار بنده بود سریش. سوزنی (از آنندراج). ، سریشم را هم میگویند که بدان پی بر کمان پیچند. (برهان)
پیچش با شکم رو را گویند و آنرا به عربی زحیر خوانند. (برهان). پیچش و شکم رو و اسهال که آنرا به عربی زحیر گویند، و ظاهراً این لغت بدین صورت خطا است و صحیح آن برینش بتقدیم یاء بر نون است یعنی بریدن. (از آنندراج). برنش. و رجوع به برنش و برینش شود
پیچش با شکم رو را گویند و آنرا به عربی زحیر خوانند. (برهان). پیچش و شکم رو و اسهال که آنرا به عربی زحیر گویند، و ظاهراً این لغت بدین صورت خطا است و صحیح آن بُرینش بتقدیم یاء بر نون است یعنی بریدن. (از آنندراج). برنش. و رجوع به برنش و برینش شود
چیزی باشد که از پشم و یا بلور و غیره ساخته بر سر نی قلیان نصب کنند و آن را در دهن گرفته تمباکو کشند و به هندی مهنال گویند. (از آنندراج). میان کاواک از سنگ یا عاج و مانند آن که بر سر نی قلیان نصب کنند و هنگام کشیدن، آن قسمت را به دهان نهند
چیزی باشد که از پشم و یا بلور و غیره ساخته بر سر نی قلیان نصب کنند و آن را در دهن گرفته تمباکو کشند و به هندی مهنال گویند. (از آنندراج). میان کاواک از سنگ یا عاج و مانند آن که بر سر نی قلیان نصب کنند و هنگام کشیدن، آن قسمت را به دهان نهند
گیاهی است دارای ساقه های کوتاه و نوک تیز، در بیشتر کوههای ایران میروید، ریشه آنرا پس از خشک کردن آرد کنند و برای چسباندن کاغذ و چیزهای دیگر بمصرف رسانند
گیاهی است دارای ساقه های کوتاه و نوک تیز، در بیشتر کوههای ایران میروید، ریشه آنرا پس از خشک کردن آرد کنند و برای چسباندن کاغذ و چیزهای دیگر بمصرف رسانند
سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن
سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن