معنی سرمایشی - جستجوی لغت در جدول جو
سرمایشی
برودتی
ادامه...
برودتی
تصویر سرمایشی
فرهنگ واژه فارسی سره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرمایشی
(فَ یِ)
سپارشی. (ناظم الاطباء). سفارشی. (یادداشت به خط مؤلف). به معنی دوم فرموده که بیاید. (آنندراج) ، هر چیز اعلا و نفیس. (ناظم الاطباء)
ادامه...
سپارشی. (ناظم الاطباء). سفارشی. (یادداشت به خط مؤلف). به معنی دوم فرموده که بیاید. (آنندراج) ، هر چیز اعلا و نفیس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویر پرمایگی
پرمایگی
حالت و چگونگی پرمایه
ادامه...
حالت و چگونگی پرمایه
فرهنگ لغت هوشیار
فرمایشی
کاری که طبق امر مقامی بزرگتر انجام گیرد، دستوری بی ارزش: کار فرمایشی بهتر از این نمی شود
ادامه...
کاری که طبق امر مقامی بزرگتر انجام گیرد، دستوری بی ارزش: کار فرمایشی بهتر از این نمی شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر فرمایشی
فرمایشی
کاری که طبق حکم و دستور انجام شود و اصالت نداشته باشد
ادامه...
کاری که طبق حکم و دستور انجام شود و اصالت نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویر گرمایشی
گرمایشی
حرارتی
ادامه...
حرارتی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر پرمایگی
پرمایگی
غلظت، غنا
ادامه...
غلظت، غنا
فرهنگ واژه فارسی سره
سرمایش
سامانه سرمازا، سرمازایی، سیستم خنک کننده
متضاد: گرمایش
ادامه...
سامانه سرمازا، سرمازایی، سیستم خنک کننده
متضاد: گرمایش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
تبريدٌ
ادامه...
تَبْرِيدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر فرسایشی
فرسایشی
فَرسایِشی
Eroding
ادامه...
Eroding
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر آزمایشی
آزمایشی
آزمایِشی
Experimental, Probation, Testy
ادامه...
Experimental, Probation, Testy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر سرمایش
سرمایش
Refrigeration
ادامه...
Refrigeration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
réfrigération
ادامه...
réfrigération
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سرمایی
نوعی گیاه وحشی، آن که زیاد سردش شود و به جای گرم علاقمند باشد
ادامه...
نوعی گیاه وحشی، آن که زیاد سردش شود و به جای گرم علاقمند باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویر فرسایشی
فرسایشی
فَرسایِشی
erodindo
ادامه...
erodindo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
soğutma
ادامه...
soğutma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
سرد کرنا
ادامه...
سرد کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
শীতলকরণ
ادامه...
শীতলকরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
การทำความเย็น
ادامه...
การทำความเย็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
baridi
ادامه...
baridi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
pendinginan
ادامه...
pendinginan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
冷却
ادامه...
冷却
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
קירור
ادامه...
קירור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
냉각
ادامه...
냉각
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
शीतलन
ادامه...
शीतलन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
koeling
ادامه...
koeling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
refrigeración
ادامه...
refrigeración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
refrigerazione
ادامه...
refrigerazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
refrigeração
ادامه...
refrigeração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
冷藏
ادامه...
冷藏
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
chłodzenie
ادامه...
chłodzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
охолодження
ادامه...
охолодження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
Kühlung
ادامه...
Kühlung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سرمایش
سرمایش
سَرمایِش
охлаждение
ادامه...
охлаждение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر آزمایشی
آزمایشی
آزمایِشی
экспериментальный , испытательный срок , раздражительный
ادامه...
экспериментальный , испытательный срок , раздражительный
دیکشنری فارسی به روسی