جدول جو
جدول جو

معنی سرقفلی - جستجوی لغت در جدول جو

سرقفلی
چیزی که از کرایه دار سوای کرایه دکان بگیرند و آن مزد گشودن قفل است که داخل کرایه نیست، پولی که کسی به کس دیگر بدهد تا خانه یا دکانی را که در اجاره اوست بوی واگذار کند
فرهنگ لغت هوشیار
سرقفلی
((سَ قُ))
حق پیشه و کسب با سرقفلی واگذار می شود و اجاره ای هم تعیین می گردد ومالک نمی تواند بدون تسویه حساب سرقفلی ملک خود را بفروشد
فرهنگ فارسی معین
سرقفلی
پولی که کسی به کس دیگر بدهد تا خانه یا دکانی را که در اجارۀ اوست به وی واگذار کند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حقی که بازرگان و کاسب نسبت به محلی پیدا می کنند به جهت تقدم در اجاره شهرت جمع آوری مشتری و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرافیل
تصویر سرافیل
(پسرانه)
مخفف اسرافیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرقالی
تصویر آرقالی
قوچ وحشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرکحلی
تصویر سرکحلی
هر چیز سیاه (عموما)، ابر سیاه (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرقافله
تصویر سرقافله
مهتر و رئیس قافله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرافیل
تصویر سرافیل
اسرافیل، در ادیان سامی، فرشتۀ موکل بر باد که در روز رستاخیز در صور خود می دمد تا مردگان زنده شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرقافله
تصویر سرقافله
رئیس قافله، سرپرست کاروان
فرهنگ فارسی عمید
بر لگن استخوان بالایی لگن بزرگترین استخوان از سه استخوانی که استخوان خاصره را تشکیل میدهند. این استخوان در بالا و خارج استخوان خاصره قرار دارد و در دوره جنینی از دو استخوان دیگر تشکیل دهنده خاصره کاملا جدا است. توضیح برای شناختن مکان استخوان حرقفی بشکل استخوان خاصره مراجعه شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرقفی
تصویر حرقفی
مربوط به استخوان لگن خاصره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرفل
تصویر سرفل
پنجه غازی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
مونث اسفل پایین تر پست تر زیرین مونث اسفل پایین تر پست تر مقابل اعلی. منسوب به سفل پایینی زیرین مقابل علوی. یا عالم سفلی. جهان زیرین دنیا. مقابل عالم علوی جهان زبرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفلی
تصویر سفلی
پایین تر، پست تر، زیرتر، اسفل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفلی
تصویر سفلی
((سُ یا س یُ))
منسوب به سفل، پایینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفلی
تصویر سفلی
((سُ لا))
مؤنث اسفل، پست تر، پایین تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفلی
تصویر سفلی
پایین و پست، پایینی
فرهنگ فارسی عمید