جدول جو
جدول جو

معنی سرجیجه - جستجوی لغت در جدول جو

سرجیجه
(سِ جَ)
طبیعت. (اقرب الموارد). خوی و طبیعت و سرشتی که مردم بر آن آفریده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به سرجوجه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حالتی که به انسان دست می دهد و تصور می کند همه چیز دور او می چرخد، دوار، سرگیچش
فرهنگ فارسی عمید
(سَ جَ/ جِ)
مرغ سقا بود. (انجمن آرا) :
به موضعی که رسیده است ذکر انصافت
سریجه باز شکار است و گور شیرافکن.
(انجمن آرای ناصری).
رجوع به سریچه و سریخه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ جَ / جِ)
دوار سر. (ناظم الاطباء).
- سرکیجه درآمدن، گرفتار شدن به دوار سر از گرسنگی و یا سبب دیگر. (ناظم الاطباء). رجوع به سرگیجه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ جَ / جِ)
به معنی سرگیجش است و به عربی دوار گویند. (برهان). نام مرضی است که سر آدم میگردد و آن را به تازی دوار گویند. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(سُ جَ)
طبیعت و سرشتی که مردم بر آن آفریده شده اند. (از منتهی الارب). سرشت مردم. (دهار). طبیعت. (از اقرب الموارد). خوی و راه. ج، سراجج، سراجیج. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرجوجه
تصویر سرجوجه
سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترجیحه
تصویر ترجیحه
امید بستن
فرهنگ لغت هوشیار
بیماریی حاد و ساری که به واسطه ظهور بثوراتی به شکل ماکول سرخ رنگ و علایم عمومی خفیف (خصوصا بزرگ شدن و درد ناک گشتن غدد لفاوی پشت گردن) مشخص است. ماکولها در روز اول شبیه سرخک و روز دوم شبیه مخملک اند و روز سوم محو میشوند این بیماری مصونیت ایجاد میکند. عامل آن نوعی ویروس فیلتران است که در ترشحات بینی و حلق یافت میشود سرخیژه سرخچه سرخک کاذب. توضیح: این بیماری با سرخک نباید اشتباه شود
فرهنگ لغت هوشیار
سر گردانی حیرت، حالتی که به شخص دست میدهد و به سبب آن پندارند که اطاق و اشیا دور سر او میچرخند دوار سر
فرهنگ لغت هوشیار
((~. جِ))
حالتی که به انسان دست می دهد و تصور می کند که همه چیز دور او می چرخد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنجیده
تصویر سنجیده
حساب شده
فرهنگ واژه فارسی سره
دوار، سرسام، سرگردا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
دوخةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
Dizziness, Giddiness, Grogginess, Wooziness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
vertige, étourdissement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
zawroty głowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
เวียนศีรษะ , วิงเวียน , อาการมึนงง , อาการวิงเวียน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
головокружение , головокружение , головокружение , головокружение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
Schwindel, Benommenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
چکر , چکر آنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
মাথাঘোরানো , মাথা ঘোরা , মাথা ঘোরা , মাথা ঘোরা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
kizunguzungu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
头晕 , 眩晕
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
baş dönmesi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
めまい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
סחרחורת , סְחַרוּר , סַבְרָנוּת , סְחַרְחוֹרֶת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
어지러움
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
запаморочення , запаморочення , запаморочення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
चक्कर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
duizeligheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
mareo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
vertigine, stordimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
tontura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرگیجه
تصویر سرگیجه
pusing
دیکشنری فارسی به اندونزیایی