- سرج
- چراغها زین اسب
معنی سرج - جستجوی لغت در جدول جو
- سرج
- سراج ها، چراغها، جمع واژۀ سراج
- سرج ((سَ))
- زین، زین اسب
- سرج
- زین بر پشت اسب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کاسه مسین گردی که در ته آن سوراخی است و این کاسه را در کاسه بزرگتری که پر از آبست قرار میدهند و به عنوان ساعت آبی از آن استفاده میکنند
پارسی تازی گشته سرگین
شاله به شغاله به به جنگلی (گویش گیلکی)
((سَ جَ یا جِ))
فرهنگ فارسی معین
کاسه مسین گردی که در ته آن سوراخی است و آن کاسه را در کاسه بزرگتری که پر از آب است قرار دهند و به عنوان ساعت آبی از آن استفاده می کنند
پارسی تازی گشته سرگین فضله چارپایان مانند اسب استر خر گاو و جز آن ها پهن
بخشی از آش و غذاهای دیگر که در اول جوش بردارند و چسبند، غلیان جوش، اول هر چیز، خلاصه زبده
نظامیی که یک جوخه رااداره کند و آن پایین ترین درجه نظامی است. یا سرجوخه دریایی. سر ناوی
سرشت
گول نادان
سرتکان دادن ستایش و تحسین
سرباز درجه دار که فرمانده ده جوخه است، سردسته
به طور کلی، جملگی، برگزیده، بهترین
مقداری غذا که از چربی و قسمت مرغوب خوراکی که در دیگ در حال جوشیدن است بردارند، برای مثال ز هر خوردی که طعم نوش دارد / حلاوت بیشتر سرجوش دارد (نظامی۲ - ۱۷۴) ، خلاصه، زبده
بزرگ تر صنف یا طایفه، سردسته، مرد متنفذ، معروف و مشهور، سرزنده
احترام، بزرگ داشت، حرمت، قدر
آنچه در آن نوشته شود، نامه، نوشته
هزینه
گرانجان
احمر، قرمز
حیاط
خالص
بندگاه میان ساعد و بازو از طرف بیرون: مرفق، از فنون کشتی گیری در خاک است و آن عبارتست از اینکه کت طرف را گرفته درو میکنند بطوریکه پشت طرف بخاک رسد. نوعی ازآن ایستاده عمل میشود و آنرا (آرنج سر پا) گویند
خرجهای غیر ضروری ساختمان وبنای بلند ساختمان وبنای بلند
روشن تابان پرنده ایست کوچک از تیره سبکبالان از گروه دندانی منقاران قدش کمی از گنجشک بزرگتر ولی از قمری کوچکتر است. رنگ پرهای بدنش برنزی مایل به زرد میباشد. پرنده ایست حشره خوار و اجتماعی و چون آفت ملخ است برای زراعت مفید میباشد. در حدود 6 گونه از آن شناخته شده و در ایران فراوانست. یا سار سیاه گونه ای سار که در نواحی گردن و سرو کناره بالها و در انتهای دم دارای پرهای تیره و بقیه پرهایش قرمز رنگ است و جثه اش هم از سار معمولی کمی بزررگتر است و در دفع ملخ بسیار مفید است. در نواحی آسیای صغیر و آسیای مرکزی و ایران میزید
درختی باشد بسیار بزرگ و بیشتر در هندوستان روید، طبیعت آن سرد و خشک است
پارسی تازی گشته شبه شبه