جدول جو
جدول جو

معنی سرتیر - جستجوی لغت در جدول جو

سرتیر
((سَ))
تند، سریع
تصویری از سرتیر
تصویر سرتیر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنچه که دارای نشیب است سطح مایل سراشیب مقابل سر بالا، رو بپایین با نشیب
فرهنگ لغت هوشیار
هر یک از تخته هایی که زیر تیر سقف گذارند، قسمی از تیر که از ساختمان بیرون ماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرتیپ
تصویر سرتیپ
در اصطلاح نظامی درجه ایست در ارتش، افسر ارشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشیر
تصویر سرشیر
چربیی که روی شیر - که نخست گرم و سپس سرد شده باشد - بندد دمایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرایر
تصویر سرایر
سریرت ها، نیت ها، باطن ها، جمع واژۀ سریرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرتیپ
تصویر سرتیپ
فرمانده تیپ، افسر ارشد در ارتش، بالاتر از سرهنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرزیر
تصویر سرزیر
سرازیر، دارای سراشیبی، سرنگون، مقابل سربالا، رو به پایین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشیر
تصویر سرشیر
لایه ای از چربی که پس از سرد شدن شیر روی آن می بندد، چرابه، قیماق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرتیز
تصویر سرتیز
زود خشم، تندخو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرتیپ
تصویر سرتیپ
((سَ))
درجه ای در نظام، بالاتر از سرهنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشیر
تصویر سرشیر
چربی ای که روی شیر که نخست گرم و سپس سرد شده باشد بندد، مایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سریر
تصویر سریر
(دخترانه)
تخت پادشاهی، اورنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
پوشیده، مستور سیر، 61 مثقال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سریر
تصویر سریر
تخت پادشاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
مستور، پوشیده، برای مثال ور درآید محرمی دور از گزند / برگشایند آن ستیران روی بند (مولوی - ۱۳۱)، عفیف، پاک دامن، پارسا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
((س تِ))
استیر، یک چهارم من
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
((سَ))
کسی که عیب و خطای دیگری را می پوشاند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سریر
تصویر سریر
((سَ))
تخت، تخت پادشاهی، اریکه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
واحد وزنی سیر، برای مثال زهی بر کمان استش از چرم شیر / یکی تیر، پیکان او ده ستیر (فردوسی - ۳/۱۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سریر
تصویر سریر
تخت پادشاهی، اورنگ
فرهنگ فارسی عمید