خشوک و حرامزاده. (ناظم الاطباء) ، مولودی که پدر آن سیاه و مادر آن سپید بود و بالعکس، هر حیوان و نباتی که از دو جنس مختلف بوجود آمده باشد. (ناظم الاطباء). اکدش. اسب دوتخمه. دورگه. که پدر عربی و مادر ترکمانی دارد. (یادداشت مؤلف)
خشوک و حرامزاده. (ناظم الاطباء) ، مولودی که پدر آن سیاه و مادر آن سپید بود و بالعکس، هر حیوان و نباتی که از دو جنس مختلف بوجود آمده باشد. (ناظم الاطباء). اکدش. اسب دوتخمه. دورگه. که پدر عربی و مادر ترکمانی دارد. (یادداشت مؤلف)
آنچه بر سر کتابها نویسند که در فلان محل به فلانی برسانند، بعضی گویند سرنامه عنوان است یعنی آنچه بر بالای نامه نویسند. (برهان). عنوان نامه و عنوان کتاب. (آنندراج) : سرنامه را نام او تاج گشت بفرش دل تیره چون عاج گشت. فردوسی. سرنامه کرد آفرین بزرگ به یزدان پناهش ز دیو سترگ. فردوسی. سرنامۀ روزگار خواندم عنوان وفا بر آن ندیدم. خاقانی. شاید ار سرنامۀ وصل تو نام دیگر است مردمی کن نام خاقانی به پایان درفکن. خاقانی. سرنامۀ عشق کشتن آمد سرنامۀ خلق زندگانی. خاقانی. ای زهره و مشتری غلامت سرنامۀ نامه جمله نامت. نظامی
آنچه بر سر کتابها نویسند که در فلان محل به فلانی برسانند، بعضی گویند سرنامه عنوان است یعنی آنچه بر بالای نامه نویسند. (برهان). عنوان نامه و عنوان کتاب. (آنندراج) : سرنامه را نام او تاج گشت بفرش دل تیره چون عاج گشت. فردوسی. سرنامه کرد آفرین بزرگ به یزدان پناهش ز دیو سترگ. فردوسی. سرنامۀ روزگار خواندم عنوان وفا بر آن ندیدم. خاقانی. شاید ار سرنامۀ وصل تو نام دیگر است مردمی کن نام خاقانی به پایان درفکن. خاقانی. سرنامۀ عشق کشتن آمد سرنامۀ خلق زندگانی. خاقانی. ای زهره و مشتری غلامت سرنامۀ نامه جمله نامت. نظامی
درهم. درخم. دراخما کلمه یونانی بلهجۀ لاتینی دراخما. واحد وزن و پول در میان یونانیان قدیم. وزن آن در نواحی مختلف متفاوت بود. ولی بجهت اعتبار تجارتی آتن ازقرن پنجم قبل از میلاد به بعد دراخمۀ آتن اهمیتی بمراتب بیش از بقیه یافت. دراخمۀ وزن قریب 4/36 گرم وزن داشت. دراخمه پول سکۀ سیمین بود به وزن کمی بیش از چهار گرم. درهم مأخوذ از دراخمه است. واحد پول در یونان کنونی نیز دراخمه نام دارد. (از دائره المعارف فارسی). درهم معرب دراخمه است. (النقود العربیه ص 88)
درهم. درخم. دراخما کلمه یونانی بلهجۀ لاتینی دراخما. واحد وزن و پول در میان یونانیان قدیم. وزن آن در نواحی مختلف متفاوت بود. ولی بجهت اعتبار تجارتی آتن ازقرن پنجم قبل از میلاد به بعد دراخمۀ آتن اهمیتی بمراتب بیش از بقیه یافت. دراخمۀ وزن قریب 4/36 گرم وزن داشت. دراخمه پول سکۀ سیمین بود به وزن کمی بیش از چهار گرم. درهم مأخوذ از دراخمه است. واحد پول در یونان کنونی نیز دراخمه نام دارد. (از دائره المعارف فارسی). درهم معرب دراخمه است. (النقود العربیه ص 88)
جائی که از آن آب جوشد. منبع. مخرج الماء. (المنجد) : سرچشمۀ حیوان بین در طاس و ز عکس او ریگ تک دریا را بشمار به صبح اندر. خاقانی. دیده ام سرچشمۀ خضر و کبوتروار آب خورده و پس جرعه ریزی دردهان آورده ام. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 256). به سرچشمۀ نیل رغبت نمود که آن پایه را دیده نادیده بود. نظامی. اگر خضر بر آب حیوان گذشت محمد ز سرچشمۀ جان گذشت. نظامی. دیدیم بسی آب ز سرچشمۀ خرد چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد. سعدی. تو اوّل نبستی که سرچشمه بود چو سیلاب شد پیش بستن چه سود. سعدی. ز سرو قد دلجویت مکن محروم چشمم را بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد. حافظ
جائی که از آن آب جوشد. منبع. مخرج الماء. (المنجد) : سرچشمۀ حیوان بین در طاس و ز عکس او ریگ تک دریا را بشمار به صبح اندر. خاقانی. دیده ام سرچشمۀ خضر و کبوتروار آب خورده و پس جرعه ریزی دردهان آورده ام. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 256). به سرچشمۀ نیل رغبت نمود که آن پایه را دیده نادیده بود. نظامی. اگر خضر بر آب حیوان گذشت محمد ز سرچشمۀ جان گذشت. نظامی. دیدیم بسی آب ز سرچشمۀ خرد چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد. سعدی. تو اوّل نبستی که سرچشمه بود چو سیلاب شد پیش بستن چه سود. سعدی. ز سرو قد دلجویت مکن محروم چشمم را بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد. حافظ
دهی است از دهستان و بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد. دارای 314 تن سکنه. آب آن از رود خانه قره آغاج. محصولش غلات، برنج و خرما. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان و بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد. دارای 314 تن سکنه. آب آن از رود خانه قره آغاج. محصولش غلات، برنج و خرما. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
چارتخم (قدومه و بارهنگ و بهدانه و سپستان) جوشاندۀ مخصوص از بارهنگ و سپستان و قدومه و بهدانه که در سرماخوردگی برای نرم کردن اخلاط سینه و رفع سینه درد میخورند. شربتی از جوشاندۀ بهدانه و بارتنگ و قدامه و سپستان نرم کردن اخلاط سینه را
چارتخم (قدومه و بارهنگ و بهدانه و سپستان) جوشاندۀ مخصوص از بارهنگ و سپستان و قدومه و بهدانه که در سرماخوردگی برای نرم کردن اخلاط سینه و رفع سینه درد میخورند. شربتی از جوشاندۀ بهدانه و بارتنگ و قدامه و سپستان نرم کردن اخلاط سینه را
تخته ای باشد آهنی که در آن سوراخهای بزرگ و کوچک به تفاوت کرده باشند که زرگران از آن تارهای زر و مانند آن بکشند تا باریک و مفتول شود و آن را شفتاهنج هم گویند. (آنندراج)
تخته ای باشد آهنی که در آن سوراخهای بزرگ و کوچک به تفاوت کرده باشند که زرگران از آن تارهای زر و مانند آن بکشند تا باریک و مفتول شود و آن را شفتاهنج هم گویند. (آنندراج)
بیماریی حاد و ساری که به واسطه ظهور بثوراتی به شکل ماکول سرخ رنگ و علایم عمومی خفیف (خصوصا بزرگ شدن و درد ناک گشتن غدد لفاوی پشت گردن) مشخص است. ماکولها در روز اول شبیه سرخک و روز دوم شبیه مخملک اند و روز سوم محو میشوند این بیماری مصونیت ایجاد میکند. عامل آن نوعی ویروس فیلتران است که در ترشحات بینی و حلق یافت میشود سرخیژه سرخچه سرخک کاذب. توضیح: این بیماری با سرخک نباید اشتباه شود
بیماریی حاد و ساری که به واسطه ظهور بثوراتی به شکل ماکول سرخ رنگ و علایم عمومی خفیف (خصوصا بزرگ شدن و درد ناک گشتن غدد لفاوی پشت گردن) مشخص است. ماکولها در روز اول شبیه سرخک و روز دوم شبیه مخملک اند و روز سوم محو میشوند این بیماری مصونیت ایجاد میکند. عامل آن نوعی ویروس فیلتران است که در ترشحات بینی و حلق یافت میشود سرخیژه سرخچه سرخک کاذب. توضیح: این بیماری با سرخک نباید اشتباه شود