- سربازخانه
محلی متعلق به ارتش که سربازان در آنجا به سر می برند
معنی سربازخانه - جستجوی لغت در جدول جو
- سربازخانه (سَ نَ / نِ)
محل سربازان. جایگاه سربازان. جائی که سربازان در آن زندگی میکنند. ساخلو.
- سربازخانه ((~. نَ یا نِ))
محلی که سربازان در آن جا تعلیمات نظامی ببینند
- سربازخانه
پادگان، ساخلو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
معروف و به ترکی قوشخانه گویند. (آنندراج). جائی که در آن باز شکاری امرا را پرورش میدادند:
تو ز آشیانۀ باز سپید خاسته ای
زبازخانه نپرد بهیچ حالی بوم.
سوزنی
تو ز آشیانۀ باز سپید خاسته ای
زبازخانه نپرد بهیچ حالی بوم.
سوزنی
(دِ نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
اسب طویل القامه. (ناظم الاطباء) : فرس سهلب و شطب و شطبه و شوذب، اسب درازخانه. (منتهی الارب)
(خَبْ با نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
نانواخانه. ادارۀ خبازی. (یادداشت بخط مؤلف) ، مجموع خبازان شهری. (یادداشت بخط مؤلف)
(نَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بجنورد که در شش هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و هشت هزارگزی خاور راه شوسۀ عمومی بجنورد به اسفراین و در جلگه واقع است. هوایش معتدل با 305 تن سکنه، آبش از رودخانه، محصولش غلات، بنشن و میوه جات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
محلی که سربازان در آنجا زیست کنند و به تمرین عملیات نظامی پردازند
