جدول جو
جدول جو

معنی خبازخانه

خبازخانه
نانوایی، محل پختن و فروختن نان مثلاً دکان نانوایی، صنف نانوا
تصویری از خبازخانه
تصویر خبازخانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خبازخانه

خبازخانه

خبازخانه
نانواخانه. ادارۀ خبازی. (یادداشت بخط مؤلف) ، مجموع خبازان شهری. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

بازخانه

بازخانه
معروف و به ترکی قوشخانه گویند. (آنندراج). جائی که در آن باز شکاری امرا را پرورش میدادند:
تو ز آشیانۀ باز سپید خاسته ای
زبازخانه نپرد بهیچ حالی بوم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

بازخانه

بازخانه
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بجنورد که در شش هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و هشت هزارگزی خاور راه شوسۀ عمومی بجنورد به اسفراین و در جلگه واقع است. هوایش معتدل با 305 تن سکنه، آبش از رودخانه، محصولش غلات، بنشن و میوه جات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

نمازخانه

نمازخانه
محلی که در آن نماز بخوانند، مسجد، محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که به خواندن دعا اختصاص داده می شود
نمازخانه
فرهنگ فارسی عمید

سربازخانه

سربازخانه
محلی متعلق به ارتش که سربازان در آنجا به سر می برند
سربازخانه
فرهنگ فارسی عمید

نمازخانه

نمازخانه
جایی که در آن نماز خوانند، محلی که درکلیسایاکاخ (مسیحیان) که برای خواندن دعا اختصاص دهند: (نمازخانه کلیسای ارامنه)
فرهنگ لغت هوشیار