- سرایدار
- خانه دار، مستخدم و نگهبان خانه
معنی سرایدار - جستجوی لغت در جدول جو
- سرایدار ((سَ))
- خانه دار، دربان، آن که خانه را می پاید
- سرایدار
- نگهبان سرا، دربان
- سرایدار
- Janitor
- سرایدار
- дворник
- سرایدار
- Hausmeister
- سرایدار
- прибиральник
- سرایدار
- dozorca
- سرایدار
- zelador
- سرایدار
- custode
- سرایدار
- conserje
- سرایدار
- concierge
- سرایدار
- conciërge
- سرایدار
- चौकीदार
- سرایدار
- petugas kebersihan
- سرایدار
- msimamizi
- سرایدار
- ภารโรง
- سرایدار
- দারোয়ান
- سرایدار
- چوکیدار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و شغل سرایدار
خدمتکار بیمارستان، خادم منازل و موسسات، سرایدار
نگهبان سرا، دربان
اداره سرایداران
رئیس سرایداران (قاجاریه)
قدردان
فرمانده لشکر، سپهدار
شاکر حق شناس شکر گذار، منت پذیر
درختی است از تیره مخروطیان جزو رده بازدانگان که برگهای سوزنی شکل و طویل دارد و میوه اش مخروطی و از میوه کاج کوچکتر است. این گیاه در نقاط معتدل آسیا از جمله ایران میروید چوب این درخت قرمز و نسبتا محکم است و چون به خوبی صیقل میشود از آن در صنعت استفاده میکنند سیر دار زرنب رجل الجراد
مقنعه ای که زنان بر سر اندازند و بمعنی قطع کننده و جدا کننده سر هم میباشد