معنی سرآر - جستجوی لغت در جدول جو
سرآر
بخور
ادامه...
بخور
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر سریر
سریر
(دخترانه)
تخت پادشاهی، اورنگ
ادامه...
تخت پادشاهی، اورنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر سرور
سرور
(دخترانه و پسرانه)
رئیس، پیشو، شادمانی، خوشحالی
ادامه...
رئیس، پیشو، شادمانی، خوشحالی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر سرآب
سرآب
سَرآب
باغ و زمینی که نزدیک آب و سرچشمه یا ابتدای نهر و رودخانه باشد
ادامه...
باغ و زمینی که نزدیک آب و سرچشمه یا ابتدای نهر و رودخانه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سردر
سردر
بالای چهارچوب در خانه، بالای در
ادامه...
بالای چهارچوب در خانه، بالای در
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سرگر
سرگر
گیوه دوز، گیوه فروش
ادامه...
گیوه دوز، گیوه فروش
فرهنگ فارسی عمید
سرپر
ویژگی تفنگ شکاری یا توپ که باروت و گلوله را از سر لوله داخل آن کنند
ادامه...
ویژگی تفنگ شکاری یا توپ که باروت و گلوله را از سر لوله داخل آن کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سرور
سرور
سُرور
شادی، شادمانی
ادامه...
شادی، شادمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سریر
سریر
تخت پادشاهی، اورنگ
ادامه...
تخت پادشاهی، اورنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سرور
سرور
سَروَر
رئیس، پیشوا، سرپرست، بزرگ تر طایفه و قبیله
سرور کائنات: کنایه از پیغمبر اسلام
ادامه...
رئیس، پیشوا، سرپرست، بزرگ تر طایفه و قبیله
سرور کائنات: کنایه از پیغمبر اسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سرار
سرار
نسب خالص و گزیده، شب آخر ماه
ادامه...
نسب خالص و گزیده، شب آخر ماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سرور
سرور
شادمانه کردن، شاد کردن مهتر و رئیس و بزرگ و خداوند و پیشوا
ادامه...
شادمانه کردن، شاد کردن مهتر و رئیس و بزرگ و خداوند و پیشوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سریر
سریر
تخت پادشاه
ادامه...
تخت پادشاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سرار
سرار
غوره خرما، گزیده از یک نژاد گزین تبار، بریده ناف، واپسین شب ماه
ادامه...
غوره خرما، گزیده از یک نژاد گزین تبار، بریده ناف، واپسین شب ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سرآب
سرآب
سرچشمه، جایی که آب از رودخانه بجوی آید، خلاصه و بهتر هر چیز
ادامه...
سرچشمه، جایی که آب از رودخانه بجوی آید، خلاصه و بهتر هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سردر
سردر
ایوان که بر بالای در خانه باشد
ادامه...
ایوان که بر بالای در خانه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سرپر
سرپر
((~. پُ))
نوعی تفنگ که باروت یا گلوله آن از سر لوله به داخل فرستاده می شود
ادامه...
نوعی تفنگ که باروت یا گلوله آن از سر لوله به داخل فرستاده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرخر
سرخر
((سَ. خَ))
مزاحم، سربار
ادامه...
مزاحم، سربار
فرهنگ فارسی معین
تصویر سردر
سردر
((~. دَ))
بالای در، آستانه خانه
ادامه...
بالای در، آستانه خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرور
سرور
((سُ))
شاد شدن، شادمانی
ادامه...
شاد شدن، شادمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرور
سرور
((سَ وَ))
پیشوا، رییس
ادامه...
پیشوا، رییس
فرهنگ فارسی معین
تصویر سریر
سریر
((سَ))
تخت، تخت پادشاهی، اریکه
ادامه...
تخت، تخت پادشاهی، اریکه
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرآب
سرآب
سرچشمه، جایی که آب از رودخانه به جوی می آید
ادامه...
سرچشمه، جایی که آب از رودخانه به جوی می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرآخر
سرآخر
((~. خُ))
رییس اصطبل
ادامه...
رییس اصطبل
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرور
سرور
آقا
ادامه...
آقا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر سرور
سرور
Gladness, Server
ادامه...
Gladness, Server
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر سرور
سرور
سُرور
bonheur
ادامه...
bonheur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر سرور
سرور
سُرور
радость
ادامه...
радость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر سرور
سرور
سُرور
Freude
ادامه...
Freude
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سرور
سرور
سُرور
радість
ادامه...
радість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر سرور
سرور
سُرور
radość
ادامه...
radość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر سرور
سرور
سُرور
快乐
ادامه...
快乐
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر سرور
سرور
سُرور
felicidade
ادامه...
felicidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر سرور
سرور
سُرور
felicità
ادامه...
felicità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر سرور
سرور
سُرور
felicidad
ادامه...
felicidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی