- سدل(سُ)
پرده. ج، اسدال، سدول، اسدل. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء)
معنی سدل - جستجوی لغت در جدول جو
- سدل(تَ وُ)
جامه فروگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). فروگذاشتن مو یا جامه یا پوشش را. (منتهی الارب). فروهشتن جامه را. (ناظم الاطباء) ، شکافتن جامه را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، رفتن در شهرها. (اقرب الموارد)
- سدل(سِ)
رشتۀ جواهر که بر سینه افتد. (اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی الارب). قلاده از جواهر. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). رشتۀ گوهر. (مهذب الاسماء) ، پرده. (از اقرب الموارد)
- سدل
پرده گردن بند پرده سینه ریز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نام قبه ای بقصر احمد نصرالدوله بن مروان دوستک در میافارقین که بر سه پایه برآورده بودند، و این لفظ پارسی است بمعنی سه قائمه و مدفن نصرالدوله بدان قبه است. (از ابن خلکان از یادداشت مؤلف)
(سِ دِلْ لا)
لغت نامه دهخدا
سدله. فارسی معرب. کأنه ثلثه بیوت فی بیت واحد. (منتهی الارب) (آنندراج). مأخوذ از پارسی، خانه ای که دارای سه اطاق باشد. (ناظم الاطباء). معرب سه دله. (تاج العروس) (المعرب جوالیقی صص 187- 188)
جامه یک تاه باف، ریسمان یک لای، جامه سپید جامه پنبه ای یک تاه بافتن، پوست باز کردن، خاک فرسودن، بسودن درم، پوست کندن با تازیانه، گریستن، نرم کردن در همرنگ از ماهیان
جمع سخله، بزغالگان برگان پاکیزه کردن، گرفتن به فریب، دور کردن کنار زدن
پرده داری دربانی در خدایخانه یابتخانه، فرو هشتن جامه را پرده پرده بارگیر پرده کجاوه
مرضی باشد از امراض چشم و آن مویی است که در درون پک چشم بر میاید و پرده ای را نیز گویند که در چشم بهم رسد رد کردن چیزی به کسی در راه خدا، دشنام دادن، ناسزا گفتن، باران که از ابر بر آمده و تا زمین نرسیده باشد، دشنام
حرکت یک دوره آفتاب از نقطه برج حمل تا نقطه آخر برج حوت و آنرا بعربی سنه گویند، مدت حرکات زمین بدور خورشید که دوازده ماه یا 563 روز و 5 ساعت و 84 دقیقه و 54 ثانیه است و آنرا سال خورشیدی یا سال شمسی گویند
صندلی باشکوه و مجلل