جدول جو
جدول جو

معنی سخندانی - جستجوی لغت در جدول جو

سخندانی
سخن شناسی ادیبی، شاعری، نیکو سخن گویی
تصویری از سخندانی
تصویر سخندانی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخنرانی
تصویر سخنرانی
نطق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سخنرانی
تصویر سخنرانی
نطق کردن در مجمعی کنفرانس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخنرانی
تصویر سخنرانی
سخن گفتن برای مردم، نطق کردن، خطبه خواندن، سخنانی که توسط یک نفر در جلسه بیان می شود، جایی که سخنانی ادا می شود و گروهی برای گوش کردن به آن جمع می شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخنرانی
تصویر سخنرانی
نطق کردن، خطبه خواندن، جایی که در آن گروهی برای شنیدن سخنان سخنران حاضر می شوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخن دانی
تصویر سخن دانی
سخن دان بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخنرانی
تصویر سخنرانی
Oration, Speech
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خطبةٌ , خطابٌ
دیکشنری فارسی به عربی
การปราศรัย , สุนทรพจน์
دیکشنری فارسی به تایلندی
বক্তৃতা , ভাষণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سخندان
تصویر سخندان
شاعر و فصیح زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سندانی
تصویر سندانی
منسوب به سندان، سندان گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخندان
تصویر سخندان
ادیب، سخن شناس، شاعر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخن دان
تصویر سخن دان
دانا و واقف به شیوۀ سخن گفتن، کسی که سخن درست بگوید و بنویسد، ادیب، دانندۀ سخن، برای مثال سخن دان پرورده پیر کهن / بیندیشد آنگه بگوید سخن (سعدی - ۵۶)، کنایه از شاعر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسکندانی
تصویر اسکندانی
از مردم اسکندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپندان
تصویر سپندان
(پسرانه)
خردل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
محبوس
فرهنگ واژه فارسی سره