جدول جو
جدول جو

معنی سخلات - جستجوی لغت در جدول جو

سخلات(سَ)
مصحف سجلاط. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). گل یاسمن را گویند که یاسمن سفید و کبود باشد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سجلات
تصویر سجلات
سجل ها، شناسنامه ها، احکام محکم، عهدنامه ها، جمع واژۀ سجل
فرهنگ فارسی عمید
(سُ بُ)
کوهی است از کوههای آجاء و مواسل از نصر. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
نهری است درجنوب غربی فرانسه با مجرائی بطول 75 هزارگز که به رود خانه گارن میپیوندد
لغت نامه دهخدا
(سَ)
گل یاسمن. (دزی ج 1 ص 639)
لغت نامه دهخدا
(سِ جِلْ لا)
جمع واژۀ سجل. (اقرب الموارد). رجوع به سجل شود
نوعی از خط عربی. (فهرست ابن الندیم ص 11 و 13)
لغت نامه دهخدا
(سِ جِ)
یاسمن، و در قاموس سجلاط (به طای حطی) آورده و ظاهراً معرب کرده اند یا به تای قرشت غلط خوانده اند. (رشیدی). یاسمین را یاسمن و یاسم و یاس نیز گویند و آن گلی است سپید و خوشبو. (آنندراج). رجوع به سجلاط شود
لغت نامه دهخدا
(سِ قِلْلا)
سقرلات و آن پارچه ای باشد معروف که از پشم بافند. (برهان). جامۀ صوف معروف که در فرنگ بافند. (رشیدی). رجوع به سقرلات و سقرلاط و سقلاط شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
گیاه تر. (یادداشت بخط مؤلف). خلاه ج، خلی ̍
لغت نامه دهخدا
تصویری از سجلات
تصویر سجلات
جمع سجل، تزده ها زینهار نامه ها چک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلات
تصویر مخلات
توبره که بادانه پرکرده بدهان اسب بندند علف دان، چنته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلات
تصویر مخلات
((مِ))
توبره، چنته
فرهنگ فارسی معین
خلط، خلط سینه، فلفل
فرهنگ گویش مازندرانی
سفال شکسته
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی هزارجریب ساری، سرباز روس، سالدات
فرهنگ گویش مازندرانی