جدول جو
جدول جو

معنی سجلات

سجلات
سجل ها، شناسنامه ها، احکام محکم، عهدنامه ها، جمع واژۀ سجل
تصویری از سجلات
تصویر سجلات
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سجلات

سجلات

سجلات
جَمعِ واژۀ سجل. (اقرب الموارد). رجوع به سجل شود
نوعی از خط عربی. (فهرست ابن الندیم ص 11 و 13)
لغت نامه دهخدا

سجلات

سجلات
یاسمن، و در قاموس سجلاط (به طای حطی) آورده و ظاهراً معرب کرده اند یا به تای قرشت غلط خوانده اند. (رشیدی). یاسمین را یاسمن و یاسم و یاس نیز گویند و آن گلی است سپید و خوشبو. (آنندراج). رجوع به سجلاط شود
لغت نامه دهخدا

سجیات

سجیات
جمع سجیه، خوی ها سرشت ها خلق خوی عادت طبیعت، جمع سجایا سجیات
سجیات
فرهنگ لغت هوشیار

سجلاط

سجلاط
یاسمن از گل ها هدایت سجلاط را تازی گشته سجلات پارسی می داند
سجلاط
فرهنگ لغت هوشیار

سجلاط

سجلاط
یاس، درختچه ای زینتی با گل های زرد، سفید یا بنفش، یاسَمین، یاسَمَن، سَمَن، یاسَم
نوعی پوشش هودج، جامۀ کتانی نقش و نگاردار
سجلاط
فرهنگ فارسی عمید

مجلات

مجلات
جمع مجله، مجموعه ای از مقالات متنوع و گوناگون که هر هفته یا ماهی یکبار چاپ می شود
فرهنگ لغت هوشیار