سخاوه(تَ) جوانمردی نمودن. (آنندراج). جوانمرد شدن. (المصادر زوزنی). جوانمردی. (دهار) ، باز ماندن از چیزی، ترک دادن. (آنندراج) ادامه... جوانمردی نمودن. (آنندراج). جوانمرد شدن. (المصادر زوزنی). جوانمردی. (دهار) ، باز ماندن از چیزی، ترک دادن. (آنندراج) لغت نامه دهخدا
سخاوه خواپری هم آوای خواهری زرواس رادی جهان او راست میدادر به شادی که و مه را همی بخشد به رادی (گرگانی) بخشش جوانمردی ادامه... خواپری هم آوای خواهری زرواس رادی جهان او راست میدادر به شادی که و مه را همی بخشد به رادی (گرگانی) بخشش جوانمردی فرهنگ لغت هوشیار