جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ستاوه

ستاوه

ستاوه
مَکر، حیلِه، فَریب، نِیرَنگ، حُقِّه، تَزویر، اِشکیل، دَستان، دِلام، چارِه، قَلّاشی، دُویل، نارُو، شِکیل، شَید، کَلَک، خاتولِه، خُدعِه، ریوْ، گول، تَرفَند، دَغَلی، تُنبُل، تَرب، غَدر، رَوَغان، اِحتیال، گُربِه شانِی، کَید
ستاوه
فرهنگ فارسی عمید

ستاوه

ستاوه
مکر و فریب و حیله و خدعه. (برهان). مکر. (اوبهی) (جهانگیری) (رشیدی) (آنندراج) :
اندیشه از برای تو هر دم ستاوه ای.
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

ستاره

ستاره
بخت، اقبال، کرات آسمانی که در شب می درخشند، هر یک از اجسام نورانی آسمآنکه شبها از زمین به صورت نقطه های نورانی دیده می شوند، نام مادر ابوعلی سینا دانشمند نامدار ایرانی
ستاره
فرهنگ نامهای ایرانی

اتاوه

اتاوه
باج، آب بها، پاره بد گند (رشوه) خراج مال دیوان پاره، پول آب پاره ای که جهت آب باج. باشد، رشوت رشوه، خراج دادن مال دیوان پرداختن باج دادن حاصل ماک دادن رشوه دادن
فرهنگ لغت هوشیار

سخاوه

سخاوه
خواپری هم آوای خواهری زرواس رادی جهان او راست میدادر به شادی که و مه را همی بخشد به رادی (گرگانی) بخشش جوانمردی
فرهنگ لغت هوشیار