جدول جو
جدول جو

معنی سبکدل - جستجوی لغت در جدول جو

سبکدل
(سَ بُ دِ)
کنایه از ظریف. (آنندراج) :
امروزمرایی شد و گشته ست سبکدل
سالار سبکدل نشود میر مرایی.
منوچهری.
ای شاعر سبکدل با من چو اوفتادت
پنداشتم که زینت بیش است هوشیاری.
منوچهری.
گرانی ببردم ز درگاهش ایرا
مرید سبکدل گرانجان نباشد.
خاقانی.
ور کسی را دل سبک باشدز رنج روزگار
آن سبکدل را نخستین می گران باید کشید.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سبکدل
آنکه غم و اندوه ندارد شاد خوشحال، ناراحت
تصویری از سبکدل
تصویر سبکدل
فرهنگ لغت هوشیار
سبکدل
((~. دِ))
خوشحال
تصویری از سبکدل
تصویر سبکدل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبک دل
تصویر سبک دل
کسی که غم و غصه ندارد، شادمان، خوشحال
فرهنگ فارسی عمید
(نُ / نِ / نَ هَُ تَ / تِ)
کنایه از شتاب رو است. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ تَ خوا / خا دَ)
ظریف خاطر گشتن. نازک طبع شدن:
بس سبکدل گشتی از عشق ای فرید
جان بده بار گران چندی کشی.
عطار
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ پَ گُ تَ)
سرخوش کردن. مست و خراب کردن:
ساقی از رطل گران سنگی سبکدل کن مرا
حلقۀ بیرون این دنیای باطل کن مرا.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبکدلی
تصویر سبکدلی
حالت و کیفیت سبکدل
فرهنگ لغت هوشیار
شاد، شادمان، خوشحال، بی غم، سبک روح
متضاد: ناشاد
فرهنگ واژه مترادف متضاد