جدول جو
جدول جو

معنی سبوچه - جستجوی لغت در جدول جو

سبوچه
سبوی کوچک
تصویری از سبوچه
تصویر سبوچه
فرهنگ لغت هوشیار
سبوچه
سبوی کوچک، کوزۀ کوچک
تصویری از سبوچه
تصویر سبوچه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبوله
تصویر سبوله
خوشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبوطه
تصویر سبوطه
فرو هشتگی موی، تپ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سبوس آرد گندم و جو، خشکیی مانند سبوس که در سر آدمی پیدا شود حزازه، نوزاد حشره ای که از آرد گندم پیدا شود و از آرد گندم و جو و برنج تغذیه کند و آن سیاه رنگ و کوچک است و در لای آرد چندم و جو و برنج حرکت کند و از ذرات آرد شده تغذیه نماید شپشه، ریزه چوب که از دم اره جدا شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبوره
تصویر سبوره
پشت پائی، مخنث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبوسه
تصویر سبوسه
سپوسه، سپوس، شورۀ سر انسان، خاک اره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبوره
تصویر سبوره
هیز، مخنث، پشت پایی
فرهنگ فارسی عمید
پارچه ای چهار گوش که در زیر بغل جامه دوزند بغلک، پارچه مثلث متساوی الساقین که از تریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوچه
تصویر سوچه
((چَ یا چِ))
پارچه ای چهار گوشه که در زیر بغل جامه دوزند، بغلک، پارچه مثلث متساوی الساقین که از سر تریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوچه
تصویر سوچه
سوژه، موضوع، مضمون
فرهنگ فارسی عمید