- سبلا
- بروتدار: زن، مژه دراز
معنی سبلا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشتر، پیش از این
دلیران
خشک لب زن
بروت نبینی جز هوای خویش قوتم به جز بادی نیابی در بروتم (نظامی)، مغاکچه زیر لب، سر ریش که بر سینه افتد، موی سینه، کاسبرگ در گیاهان
بروت نبینی جز هوای خویش قوتم به جز بادی نیابی در بروتم (نظامی)، مغاکچه زیر لب، سر ریش که بر سینه افتد، موی سینه، کاسبرگ در گیاهان موی پشت لب سبیل بروت. توضیح در عربی سبله بر وزن ثمره آمده ولی در شعر فارسی بسکون دوم استعمال شده
لاتینی تازی گشته پرمگ گونه ای کویک یامگ (نخل)، جمع سبله، خوشه ها بروت ها
بغامه (غول) یغامه مادینه
سبیل، گودی وسط لب بالا
سبلت ها، سبیل ها، جمع واژۀ سبلت
سنگ سپید، پشته درشت، درخت سپید
پیش از این
کرب یی: کب حسن
جمع نبیل، جمع نبل، هوشیاران فرخادان، جمع نبل
سریشم، ماده ای چسبناک که از جوشاندن استخوان و غضروف و پوست بعضی حیوانات از قبیل گاو و ماهی به دست می آید که پس از خشک شدن رنگش زرد یا تیره می شود و در نجاری برای چسباندن چوب و تخته به کار می رود
Formerly, Previously
anteriormente
früher
wcześniej
ранее , ранее
раніше , раніше
anteriormente
précédemment
precedentemente
vroeger, eerder
पूर्व में , पहले
sebelumnya
سابقًا , سابقًا
이전에 , 이전에
בעבר , קודם לכן