- سبطانه
- فوتک: نای کاواک که بدان مرغان را اندازند
معنی سبطانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منزه می شمارم او را (خدای را) پاک است او (خدای) : این تسلط بر جانوران ما راست از و سبحانه. یا سبحانه العظیم. منزه می شمارم او (خدای) را که بزرگست: پس دانستیم که چون خدای زنده بیظفت است بینا و شنواست سبحانه العظیم، تشبیه (از) این ضعیفتر چگونه باشد که همی ظن برند که خدای همچون مردم بی آفت است ک یا سبحانه و تعالی. پاک است او (خدای) و والاست: ایزد سبحانه و تعالی این حضرت وزارت را هموراه نگاه دارادخ
دراز قد و کشیده بالا
فوتک: نای کاواک که بدان مرغان را اندازند
مونث سلطان شاه زن
پاک و منزه است او (خدا)
پولی که پیش از کار کردن به مزدور بدهند، بیعانه
آستر لباس
آستر، آستر چیزی، آستر لباس، راز، سر درون، راز نهانی، رازدار
مستراح، توالت
بچه آدمی یا حیوان که سقط شود، سقط کردن
جایی که برای قضای حاجت تخصیص دهند: مستراح جایی مبرز مبال خلا ادبخانه
ناشتا، ناشتایی، چاشت
اکسی هموگلوبین
ددمنشانه
سالاد
سیستم، نظام
آنوال
مربوط به سال آنچه که در هر یک سال یک بار منعقد میشود:) جشن سالانه دبستان... . (، مجلس تذکری که در روز وفات عزیزی منعقد کنند، بهر سال در هر سال
منسوب به سبز سبز رنگ سبز گون، ماده سبز رنگی که در حفره های خاصی در داخل سیتوپلاسم سلولهای گیاهان موجود است و موجب سبزی اندام های سبز گیاهان میشود دانه های سبزینه موادی هستند 5 تایی یعنی از 5 عنصر ترکیب شده اند و فرمول آنها شباهت زیادی به فرمول هموگلوبین خون دارد با این تفاوت که به جای آهن در ترکیب دانه های سبزینه منیزیم وجود دارد که در این صورت به آن کلرفیل) آ (گویند و اگر از تعداد ئیدروژنها یک مولکول کاسته و در عوض یک اتم اکسیژن جای آن قرار گیرد کلرفیل) بی (بدست اید: خضره الورق کلروفیل
مونث سبحانی خدایی مونث سبحانی: معارف سبحانیه
خدایی الهی ربانی خدایی
منزه میشمارم ترا (ای خدای)، سبحانک می گفتم آواز خر آمد دلم و رخج و مشوش شد، گفتم: سبحانک را معنی اینست که جمال تو را این عیب حدث نیست چنانک شاهدان عالم را سبحانک را این معنی می شود
شب گرم
سخن سخت و درشت که به کسی گویند
تاولی که بر اثر عفونت حاد عمومی بدن در کنار لب یا در مخاط دهان پدید آید
کمال هر چیز حد نصاب:) در سر خانه زود است . (، آواز بلند. یا داماد سر خانه. دامادی که در خانه پدر و مادر عروس زندگی کند
مونث سرحان گرگ ماده
میکده و شرابخانه
آبمهره، مهره افسون
با خوری
شاهی منسوب به سلطان: بتخت بوستان زد گل دگر ره کوس سلطانی