- سبروت
- ریدک مکیاز، نیازمند درویش
معنی سبروت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع سبره، بامدادان خنک
کیا باد قدرت عظمت، عالم قدرت و عظمت الهی جهان برین مقابل ناسوت
عظمت، بزرگی، در تصوف عالمی که مجرد از ماده، صورت و زمان است، عالم قدرت و عظمت الهی، قدرت و سلطۀ همراه با سربلندی
سبیل، موی پشت لب مرد
جمع سبت، شنبه ها روزهای شنبه
سبلت، سبیل، موی پشت لب مرد، موهایی که روی لب مرد می روید، برای مثال دشمن چو بینی ناتوان لاف از بروت خود مزن / مغزی ست در هر استخوان مردی ست در هر پیرهن (سعدی - ۱۷۲)