- سبائب
- جمع سبیبه، جامه های بزرگ
معنی سبائب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع ربیبه، دایگان پرورندگان دختر زوجه شخص از شوهر سابق وی دختر زن دختراندر، دختر شوهر از زوجه دیگر دختر اندر، دایه پرستار کودک جمع ربائب (ربایب)
جمع سبیکه، پاره سیم ها سیم
جمع سبیخ، پرهای افتاده پنبه های زده
جشنی در روزگار کانایی (جاهلیت) از جشن های ترسایان، دور و دراز شهر، پر کویر زمین
پاره پاره، تکه تکه
جمع سحابه، ابرها قطعه ای از ابر جمع سحائب
هبایب در فارسی پاره پاره دریده: جامه پاره پاره شده دریده شده
بسیار دشنام دهنده
روان و جاری