ساینده (یَ دَ / دِ) آنکه چیزی ساید: سایندۀ چیزی همان بساید زینسان که بجنبش بسود ما را. ناصرخسرو (دیوان چ عبدالرسولی، قسمت مقطعات ص 31) ادامه... آنکه چیزی ساید: سایندۀ چیزی همان بساید زینسان که بجنبش بسود ما را. ناصرخسرو (دیوان چ عبدالرسولی، قسمت مقطعات ص 31) لغت نامه دهخدا
ساینده آنکه چیزی را میساید و نرم میکند طحان ادامه... آنکه چیزی را میساید و نرم میکند طحان تصویر ساینده فرهنگ لغت هوشیار
ساینده ((یَ دِ)) آن چه که چیزی را می ساید و نرم می کند ادامه... آن چه که چیزی را می ساید و نرم می کند تصویر ساینده فرهنگ فارسی معین