- سایسین
- جمع سایس در حالت رفعی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی سایسین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیگران
ماده ای که از جنس بید گیرند و در مرض روماتیسم موثر است و بر ضد تب بکار میبرند
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
در تازی نیامده دیگران جمع سایر اشخاص دیگر دیگران: خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند
جمع سایس در حالت رفعی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
اخیر، آخرین، نهایی، آخر
لازم بودن، ضروری بودن
سیاستمداران
اثبات
آباژور
پایدار ماندن، باقیماندن
مقیمان، باشندگان
فرانسوی مسنای از ابزارهای خنیا یکی از سازهای بادی (ذوات النفخ) که آنرا از مس سازند و تیغه فلزی نازکی دارد که تولید صدا میکند
جمع سافل، فرود ترین، گمراهان جمع سافل در حالت نصبی و جری یا اسفل سافله هفتمین طبقه دوزخ که در زیر طبقات است، گمراهی کافر ضلالت
جمع سارق در حالت نصبی و جری دزدان
نوعی ماهی دریائی است از نوع (آلوز) شبیه به شاه ماهی ولی کوچکتر از آن بطول نزدیک به 52 صدم گز، موسم صید آن از خرداد تا آبان است
جمع سابق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)، پیشینیان گذشتگان، در گذشتگان مردگان، (رجال) کسانی که با امیرالمومنین ع رجوع کردند و ایشان ابوالهیئم ابن تیهان جابربن عبدالله و جمعی دیگر بودند
دو ارش، دو بازو، دو بازو بند دو ساعد دو بازو، دو بازو بند
جمع ساحر، جادوگران افسونگران جمع ساحر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) جادوگران
جمع ساجد، فروتنان نگونیگران جمع ساجد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
محبوب و مطلوب
ترکی مهجام ساغر، دلستان
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک
نظم و ترتیب، شایسته و آراسته
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
جمع سایر اشخاص دیگر دیگران: خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند
کنایه از کسی که تعب و محنت روزگار را ندیده و نچشیده باشد، محبوب، مستور
جمع جالس، نشستگان
پارسی تازی گشته دارچین
سزاوار بودن لایق و مناسب بودن در خور بودن
مونث سیاسی شهرمداریک ساستاریک وینارتاریک مونث سیاسی روابط سیاسیه
جمع صاین. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع صایم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) روزه داران