دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری خیاو، و 3 هزارگزی راه شوسۀ خیاو به اهر، کوهستانی است و هوای معتدلی دارد و از آب رودگرگر مشروب می شود، محصول آن غلات و حبوبات است، 70 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند، راه آن ارابه رواست، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری خیاو، و 3 هزارگزی راه شوسۀ خیاو به اهر، کوهستانی است و هوای معتدلی دارد و از آب رودگرگر مشروب می شود، محصول آن غلات و حبوبات است، 70 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند، راه آن ارابه رواست، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
سکارو. سکالیو. شکالیو. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). آنچه بر روی زغال افروخته و اخگر آتش پخته باشند از نان و گوشت و غیره و سکالیو هم گفته اند. (برهان). رجوع به سکارو شود
سکارو. سکالیو. شکالیو. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). آنچه بر روی زغال افروخته و اخگر آتش پخته باشند از نان و گوشت و غیره و سکالیو هم گفته اند. (برهان). رجوع به سکارو شود
دهی است جزء دهستان کله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه. دارای 190 تن سکنه است. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است جزء دهستان کله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه. دارای 190 تن سکنه است. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نهری است در شمال خاوری ایالات متحدۀ امریکا که از ایالت نیوهامپشیر سرچشمه میگیرد و پس از طی مجرائی بطول 2577 هزار گز به اقیانوس اطلس میریزد. (از قاموس الاعلام ترکی)
نهری است در شمال خاوری ایالات متحدۀ امریکا که از ایالت نیوهامپشیر سرچشمه میگیرد و پس از طی مجرائی بطول 2577 هزار گز به اقیانوس اطلس میریزد. (از قاموس الاعلام ترکی)
جامۀ سفید و تنگ لایق دستار، (آنندراج)، پارچه ای که از آن دستارو لباس زنانه درست میشد، (فرهنگ نظام) : ز عقدهای سپیچ بهاری و سالو عمودها همه افراشتند در کر و فر، نظام قاری، کجا چو شمسی و سالوی و ساغری گردند سر آید ارچه مه و مهر و آسمان آری، نظام قاری، سالو و ساغر اگر زانکه بعقدت نرسد گله از گردش دور قمری نتوان کرد، نظام قاری، سالها باید که چون قاری کسی در البسه گاه از سالو سخن گوید گهی از گلفتن، نظام قاری
جامۀ سفید و تنگ لایق دستار، (آنندراج)، پارچه ای که از آن دستارو لباس زنانه درست میشد، (فرهنگ نظام) : ز عقدهای سپیچ بهاری و سالو عمودها همه افراشتند در کر و فر، نظام قاری، کجا چو شمسی و سالوی و ساغری گردند سر آید ارچه مه و مهر و آسمان آری، نظام قاری، سالو و ساغر اگر زانکه بعقدت نرسد گله از گردش دور قمری نتوان کرد، نظام قاری، سالها باید که چون قاری کسی در البسه گاه از سالو سخن گوید گهی از گلفتن، نظام قاری