جدول جو
جدول جو

معنی ساکسن - جستجوی لغت در جدول جو

ساکسن
(سُ)
قومی است از نژاد ژرمن. و این قوم از روزگار رومیان باز در شمال آلمان و در کرانه های دریای شمال یعنی در حدود هانور و هولشتاین کنونی سکونت داشتند و تا حدود دانمارک و هلند نیز پراکنده بودند، و به دلیری و جنگاوری و آداب و خوی خشن اشتهار داشتند. سرزمین محل سکونت آنان ’ساکس’ نامیده میشد که قسمتی از خاک آلمان امروزی است و از مغرب برود رن و کشور هلند و از مشرق به رود الب و از شمال به دریای شمال محدود میشده و به این ترتیب ناحیه ای غیر از ساکس امروزی بوده و هانور و وستفالی کنونی را نیز شامل میشده است. ساکسنها در قرنهای دوم و سوم میلادی بسوی باختر روی آوردند و به اتفاق قوم آنگل و برخی از اقوام دیگر ژرمنی بمجرای رود رن رسیدند. در قرن پنجم میلادی با فرانکها و آلمانها در زمرۀ طوایف مهم ژرمن بشمار می آمدند و به اتفاق آنگلها چندین بار به انگلستان تاختند و سرانجام بسال 499 میلادی هپتارخیا (حکومتهای هفتگانه) را بنیاد نهادند و این حکومتها تا استیلای نورمانها (1066 میلادی) دوام داشت. ساکسنهاو انگلها در آن سرزمین قوم انگلیس را بوجود آوردند و طوایف سرکش کلت را بکوههای ایرلند راندند. اصطلاح آنگلوساکسن در مورد نژاد انگلیسیان یادآور آن دو قوم است. ساکسنهایی که در سرزمین آلمان مانده بودند در قرن هشتم میلادی سالیان دراز در برابر شارلمانی پادشاه فرانسه پایداریها ورزیدند و جنگها کردند. و پیروزی شارلمانی بر آنان که مرحلۀ نهائی تسخیر خاک ژرمن بدست فرانکها بود ببهای گرانی بدست آمد. زیرا جنگلهای عظیم سرزمین آنان را پوشانیده بود و چندین جا مردابها راه را سد میکرد. ناحیۀ ساکس شهری نداشت و دیه های آن نیز مرکب از کلبه هایی بود که در میان جنگلها بچشم نمی آید. مردم ساکس منقسم به چند قبیله بودند که جز مذهب وجه اشتراکی نداشتند و با وجود مجاهدات داعیان نصرانی هنوز مشرک مانده و بقول مردم آن روزگار از جملۀ مشرکان وحشی تر بودند. از بتان آنان تنه درخت عظیمی بوده است. ساکسنها که در راه استقلال و کیش خویش میجنگیدند و وضع خاکشان نیز حکم استحکامات طبیعی داشت بیش از سی سال (772- 804 میلادی) پایداری ورزیدند و شارلمانی برای منقاد ساختن آنان 18 بار سپاه کشید. دلاوری که برای حفظ استقلال ساکس میکوشید ویدو کند نام داشت. وی بارها تسلیم شد ولی پس از چندی باز شورش را از سر گرفت. سرانجام بطور قطعی دست از جنگ کشید ودر آتین یی در حضور شارلمانی غسل تعمید نمود و شارلمانی پدر روحانی او شد (785 میلادی). جنگهای شارلمانی و ساکسها توأم باکمال خشونت و بیرحمی بود و پس از چیرگی فرانکها بتدریج ساکسها مذهب مسیح را پذیرفتند و بنیان ملت آلمان نهاده شد. بعد از شارلمانی ساکسنها بااستفاده از ضعف جانشینان او استقلال یافتند و دوک نشین ساکس را بوجود آوردند. بعدها سرزمین های تابع دوک نشین ساکس بتدریج از آن جدا شدند و به امپراتوری آلمان پیوستند و کشور ساکسها روز بروز کوچک تر شد و بسوی جنوب تغییر مکان داد و با باویر و بوهم، هم مرز شد. ساکسنها خالص ترین تیره از نژاد آلمان هستند و بفصیح ترین لهجه از زبان آلمانی سخن میگویند و تا اندازه ای اخلاق و آداب و رسوم کهن خویش را نگه داشته اند و خلق و خوی خشنی دارند و مردمی شکمباره و خوشگذران هستند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساکن
تصویر ساکن
بی حرکت، بی صدا، آرمیده، آرام، باشنده و جای گرفته در خانه یا مقامی، در علوم ادبی ویژگی حرف غیرمتحرک
فرهنگ فارسی عمید
دارویی حاوی میکروب های ضعیف یا کشته شدۀ یک بیماری واگیردار که برای پیشگیری از بیماری به بدن تزریق یا به صورت خوراکی مصرف می شود، مایه
فرهنگ فارسی عمید
دسیدیوس، یکی از رومیان که بسال 40 قبل از میلاد هنگام حملۀ پارتیان به سوریه والی آن سامان بود، رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2342 و2343 شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
مادۀ آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق می شود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده می شود. (فرهنگ نظام). مایه. (لغات فرهنگستان). میکروب ضعیف شده یا کشته شدۀ امراض که به منظور ایجاد مصونیت در بدن انسان یا حیوان نسبت به مرضی مسری - خصوصاًهنگام شیوع آن مرض - با آمپول آن را در عضله تزریق کنند مانند واکسن سیاه سرفه و دیفتری یا زیر پوست تزریق شود چون واکسن وبا و التور یا با ایجاد خراش سطحی روی پوست آن را وارد بدن کنند مانند واکسن آبله
لغت نامه دهخدا
(سُ)
اندریو. نام مردی از مردم ممالک متحدۀ آمریکای شمالی، متولد در واکس هاو کارولین شمالی بسال 1767 و متوفی بسال 1845 میلادی وی از 1829 تا 1837 رئیس جمهور آمریکا بوده است
لغت نامه دهخدا
(سُ فُ)
یکی از سازهای بادی (ذوات النفخ) که آن را از مس سازند و تیغۀ فلزی نازکی دارد که صدا ایجاد میکند. این ساز مانندگی زیادی به کلارینت دارد و هفت نوع است و این همه را ساکس سازتراش بلژیکی برای موزیک نظامی ساخته است
لغت نامه دهخدا
ماده آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق میشود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی مسنای از ابزارهای خنیا یکی از سازهای بادی (ذوات النفخ) که آنرا از مس سازند و تیغه فلزی نازکی دارد که تولید صدا میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
بی حرکت، ایستاده، متوقف
فرهنگ لغت هوشیار
((سَ))
ماده ای که از میکروب ضعیف شده یک بیماری می گیرند و برای پیش گیری از آن بیماری به بدن انسان یا حیوان اهلی تزریق می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
((کِ))
بی حرکت، مقیم، سکونت داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
باشنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
Inhabitant, Occupant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
habitant, occupant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ساییدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
penghuni
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
ผู้อาศัย , ผู้อยู่อาศัย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
mkaazi, mkazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
sakin, oturan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
住民 , 居住者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
תושב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
주민 , 거주자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
বাসিন্দা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
житель , мешканець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
निवासी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
inwoner, bewoner
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
habitante, ocupante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
abitante, occupante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
habitante, ocupante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
居民 , 居住者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
mieszkaniec
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
Bewohner
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
житель , жилец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساکن
تصویر ساکن
رہائشی
دیکشنری فارسی به اردو