- ساچمه
- گلوله
معنی ساچمه - جستجوی لغت در جدول جو
- ساچمه
- سرب مدور ریزه که عده ای در تفنگ ریزند و برای زدن گنجشک و مانند آن هم استفاده میکنند
- ساچمه
- گلولۀ ریز سربی که در تفنگ های شکاری به کار می رود، قطعات کروی کوچک از جنس فولاد
- ساچمه ((مَ یا مِ))
- صاچمه، گلوله ای ریز سربی مخصوص تفنگ های شکاری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث سالم شهند درست حساب سال و ماه و روز تاریخ، در مدت ماهها و سالها علی الدوام. مونت سالم: ابدان سالمه
مونث سایم، چارپایانی که در گیاه زاری که همه مسلمانان در آن شریک باشند چریده باشند، رمه گوسفند
مونث ساهم شتر باریک ماده
مونث سائم خود چر، رمه رمه گوسفند مونث سایم، چارپایانی که در گیاه زاری که همه مسلمانان در آن شریک باشند چریده باشند، رمه گوسفند
ترکی سربک ساچمه
گاو، گوسفند، اسب و شتر که خود در بیابان بچرند و علف بخورند و اگر بیشتر سال را سائمه باشند با شرایط نصاب باید زکات آن ها داده شود
عهد و پیمان و سوگند
پیمان، عهد، سوگند، پناه، پناهگاه، برای مثال سامه کجا یافت ز دستان او / رستم دستان و نه دستان سام (ناصرخسرو - ۳۹۱)
سربکریزی عمل ساچمه ریختن کار ساچمه صاچمه ریزی
سربکچه خرده ساچمه صاچمه ریزه
سربکریز خرده ساچمه صاچمه ریزه
سربکدان کیسه ای که در آن ساچمه جای دهند ساچمه دان
سربکیدن مورد اصابت ساچمه قرار گرفتن