- سامکات
- جمع سامکه، بلندها مونث سامک جمع سامکات
معنی سامکات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع ساقطه، شخشیدگان مونث ساقط جمع ساقطات سواقط
جمع سافره، راهیان مونث سافر، صاحبان سفر: قوم سافره
جمع سابقه، فرشتگان، جان های پاک، خردها (در فرزان) جمع سابقه، فرشتگانی که پیشی بردند بر دیوان و شیاطین در ساعت وحی، ارواح مومنان که به سهولت از بدن خارج میشوند، عقول
جمع سابح، جمع سابحه، کشتی ها ستارگان فرشتگان
هم آهنگ هم آواز
مونث ساحر زن جادوگر جمع ساحرات سواحر
جمع ساجده، نگونیگران مونث ساجد سجده کننده جمع ساجدات
جمع ساتره، پوشانندگان مونث ساتر پوشاننده پنهان کننده جمع ساترات
ساماخچه
سرباز
مونث سایق سوق دهنده راننده محرک جمع سایقات
جمع سایره، سیارات ستارگان گردنده
جمع سانحه، رخدادها جمع سانحه اتفاقات سرگذشتها
دو گوش
جمع سائره، گردندگان ستارگان گردنده جمع سایره، سیارات ستارگان گردنده
بی تجربه، کار ناآزموده
جمع تسامح
متعدی و ظالم، جائر
جمع تامل
جمع سلامی، بند های انگشت، رگ های پشت دست، رگ های پشت پا جمع سلامی انگشتهای دست و پا
جمع سما، آسمان
جمع شامخه، بلندها بلندی ها مونث شامخ جمع شوامخ شامخات
سابح، کشتی ها، ستارگان
سرباز، به ویژه سرباز روسی
خدمتکار میخانه، سبوکش میخانه
کامروا، کامران، موفق، خوشبخت
سماها، آسمان ها، جمع واژۀ سما
بی جا، بی مکان، در تصوف عالم غیب
کسی که کارش ستم کردن است، ستم کننده، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
کامروا کامران، سعید سعادتمند خوشبخت: (در چرند اب تبریز بشرف سجده شهریار کامکار کامیاب مشرف شدند)، موفق، عشرت طلب عیاش، جانور شکاری (سباع و طیور)، مطبوع ذایقه: (شیرینیها گوناگون و شیراز های نظیف و ریچار های لطیف و کامه ای کامکار. ) (ترجمه محاسن اصفهان)