- سامان (پسرانه)
- ترتیب، نظام، زندگی، سرزمین، ناحیه، روش کاری، صبر، آرام و قرار، نام مؤسس سلسله سامانیان
معنی سامان - جستجوی لغت در جدول جو
- سامان
- انظباط، دیار، ترتیب، نظم، منطقه
- سامان
- لوازم زندگی، آراستگی و نظم داشتن
- سامان
- اسباب خانه، لوازم زندگانی، افزار کار، بار و بنۀ سفر، کالا،
آراستگی و نظم،برای مثال گهی بر درد بی درمان بگریم / گهی بر حال بی سامان بخندم آرام و قرار،(سعدی۲ - ۴۹۲) برای مثال کسی که سایۀ جبار آسمان شکند / چگونه باشد در روز محشرش سامان اندازه و نشانه،(کسائی - مجمع الفرس) برای مثال میان بربسته بر شکل غلامان / همی شد ده به ده سامان به سامان (نظامی - مجمع الفرس)
سامان دادن: نظم و ترتیب دادن و آراستن، سر و صورت دادن
سامان گرفتن: سامان یافتن، سر و سامان یافتن، نظم و ترتیب پیدا کردن، سرو صورت به خود گرفتن، صاحب خانه و زندگانی شدن
- سامان
- اسباب، لوازم، وسایل زندگی، باروبنه، متاع، کالا، آراستگی، نظم، رواج و رونق، آرام، قرار، مکان، محل، تدارک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیستم، نظام
منسوب به سامان (خدات) از خاندان سامانیان
مربوط به سامانیان، از نوادگان سامان، برای مثال خلاف تو برکنده سامانیان را / ز بستان ها سرو و از کاخ ها در (فرخی - ۸۳)
منتظم، مرتب، منظم
نیک وخوب وراست
خوب، نیکو، مرتب، با نظم و آراستگی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام یکی از صحابه پیامبر (ص) که از اهالی فارس (شهر آباده) بوده و جهت دیدن آخرین رسول خدا به مکه مهاجرت کرد
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
سوال کننده، رئیس معبد آناهید استخر که خاندان ساسانیان به او منسوبند، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام جد اردشیر مؤسس سلسله ساسانیان
موسسه، اداره
درویش، فقیر
تشکیلات، حالت قسمتهائی که واحد و مجموعی را برای انجام فعالیتهای خاصی تشکیل میدهند
دو گوش
قسمت پایین جامه مقابل گریبان، دنباله هر چیز دنبال، کناره هر چیز حاشیه: دامان صحرا دامان کوه، چادر بادبان کشتی شراع
پشیمان
کلیزسیاه از خرفستران
جمع سهم، بهره ها
فرانسوی ساخن سیمان مصنوعی مخلوطی است از خاک دواری سنگ آهک که آن را در کوره های دواری می پزند. ظرفهای پخت سیمان استوانه های دواری هستند به ارتفاع 63 متر و به قطر 4، 2 متر. سیمان با شعله های زغال گرم میشوند و پس از درست شدن در ظرفی میریزند و در آن سرد میگردد. سیمان طبیعی را از تکلیس سنگ آهکی که در 30- 60 درصد خاک رس داشته باشد به دست می آورند ولی این نوع کم مصرف است. یا سیمان مسلح. سیمانی که آن را با ریگ مخلوط کنند و در قالبهای چوبی که میله های آهنی دارد بریزند و آن پس از انجماد استحکام بسیار می یابد و در ساختمانهای سنگی به کار رود
مادر، کنایه از قشنگ، مامانی
کسی که از ملک و مال احتراز کند، فقیر، درویش
فریب، دروغ، لاف و گزاف، ریشخند، چست و چالاک
مجموع کارمندان، دستگاه ها و شعب یک اداره یا بنگاه که به دستیاری همدیگر کارهای خود را با نظم و ترتیب انجام بدهند، تشکیلات، طرز ساخت، نظم و ترتیب
سازمان دادن: نظم و ترتیب دادن
سازمان دادن: نظم و ترتیب دادن
فریب، دروغ