جدول جو
جدول جو

معنی سالادخوری - جستجوی لغت در جدول جو

سالادخوری
ظرفی که در آن سالاد بریزند و در سر سفره بگذارند
تصویری از سالادخوری
تصویر سالادخوری
فرهنگ فارسی عمید
سالادخوری
(خوَ / خُ)
ظرفی از چینی و جز آن برای خوردن سالاد و جز آن. رجوع به سالاد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیلاخوری
تصویر سیلاخوری
از مردم سیلاخور، نفهم، وحشی
فرهنگ فارسی عمید
(خوَ / خُ)
ظرفی خاص دالار. ظرفی که ترشی دالار را بود. خنوری خاص ترشی دالار
لغت نامه دهخدا
(سَ خوَ / خُ)
مرکب از سل (سر) + آخور + ی است که سرآخور باشد. و به معنی امیر آخور و میراخور و رئیس سرطویله باشد. (دزی ج 1 ص 670)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سالاد خوری
تصویر سالاد خوری
سبزه خوری ظرفی چینی یا غیر چینی که سالاد را در آن جای دهند
فرهنگ لغت هوشیار