- ساقور
- گرمی، داغزن ابزاری که بدان چارپایان را داغ نهند، ریش زخم گرمی حرارت، آهنی که بدان چارپایان را داغ کنند، نوعی زخم و جراحت
معنی ساقور - جستجوی لغت در جدول جو
- ساقور
- گرمی، حرارت، آهنی که با آن چارپایان را داغ کنند، نوعی زخم و جراحت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته شاپور
تنور آتش
آنچه بدان برند از کارد و جز آن، کارد بزرگ که قصابان با آن استخوان را می شکنند
ساخته و پرداخته و مهیا کرده
کلند (قلاده سگ) تکه چوب که با ریسمان بگردن سگ بندند قلاده سگ جمع سواجیر
ماهتاب، بیداری
الماست (الماس) الماس خام
ترکی تازی گشته باز از مرغان شکاری
کلنگ، زبان
ماهتاب، ماه، هالۀ ماه
سازی بادی، شبیه بوق یا شاخ
ساخته و پرداخته، آماده و مهیا، سازمند، برای مثال تکاثف گرفت آب از آهستگی / زمین سازور گشت از آن بستگی (نظامی۶ - ۱۰۸۱) ، آراسته
آتش، تنور، پزشکی که در بیمارستان بر پرشکان دیگر ریاست دارد، رئیس بیمارستان
تکۀ چوب که با ریسمان به گردن سگ ببندند، قلاده، گردن بند سگ
کرنای شاخ دمیدنی بوقی که درآن دمند صور، جمع نواقیر. ناقوس. چوب درازی که نصاری برای اعلام دخول درنمازآنرابچوبی کوچکتربنام} وبیل {زنند، زنگی بزرگ که دربرج کلیسا از سقف آویخته است وبرای دعوت ترسایان بعبادت و اجرای مراسم مذهبی آنرابصدا درآورند، جمع نواقیس، الف - انتباهی که شخص رابسوی توبت وانابت وعبادت خواند. ب - جذبه ای که از حق تعالی خبرکند وازنفس خلاصی دهد وبطاعت و قناعت دعوت کند وازخواب غفلت بیدار سازد
ابزاری آهنی و پهن و دسته دار شبیه کارد
تکه چوب که با ریسمان به گردن سگ بندند، قلاده سگ، جمع سواجیر
صور، بوق، شیپور
افزار آهنی پهن و دسته دار شبیه کارد که قصابان با آن استخوان را می شکنند
آغوز گردو