مقیاس زمان، یک جزء از ۲۴ جزء یک شبانه روز که عبارت از ۶۰ دقیقه و هر دقیقه ۶۰ ثانیه است، دستگاهی که به وسیلۀ آن وقت را می شناسند و اوقات شب و روز را به دست می آورند، کنایه از وقت، هنگام، کنایه از زمان اندک ساعت آبی: وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند ساعت آفتابی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت شمسی، ساعت ظلی ساعت شمسی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت ظلی، ساعت آفتابی ساعت ظلی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت شمسی، ساعت آفتابی ساعت دیواری: ساعتی که به دیوار نصب کنند ساعت رملی: ساعت شنی، ساعت ماسه ای، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد ساعت شنی: ساعت ماسه ای، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد ساعت ماسه ای: ساعت شنی، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد ساعت شماطه دار: ساعت صدادار، ساعتی که آن را کوک کنند و در سر ساعت معین زنگ بزند
مقیاس زمان، یک جزء از ۲۴ جزء یک شبانه روز که عبارت از ۶۰ دقیقه و هر دقیقه ۶۰ ثانیه است، دستگاهی که به وسیلۀ آن وقت را می شناسند و اوقات شب و روز را به دست می آورند، کنایه از وقت، هنگام، کنایه از زمان اندک ساعَت آبی: وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند ساعَت آفتابی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت شمسی، ساعت ظلی ساعت شمسی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت ظلی، ساعَت آفتابی ساعت ظلی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت شمسی، ساعَت آفتابی ساعَت دیواری: ساعتی که به دیوار نصب کنند ساعَت رملی: ساعت شنی، ساعت ماسه ای، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد ساعت شنی: ساعت ماسه ای، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد ساعت ماسه ای: ساعت شنی، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد ساعَت شماطه دار: ساعت صدادار، ساعتی که آن را کوک کنند و در سر ساعت معین زنگ بزند
خطوط ساعات در اصطرلاب خطوطی است دور از یکدیگر در زیر مقنطرات: و خطهای ساعات معوجه آن اند که زیر افق میان مدار سرطان و مدار جدی کشیده است، و بمیان هر دو خطی عددشان نبشته است، از یکی تا دوازده، (التفهیم ص 295)، و رجوع بشکل صفحۀ 295 در همان کتاب شود جمع واژۀ ساعه، پاره هائی از روز و شب، (منتهی الارب)، دمها، نفسها و لحظات، اوقات، تقسیمات مخصوص روز و شب، هر ساعتی برابر 60 دقیقه است، آلات وقت شمار، رجوع به ساعت شود
خطوط ساعات در اصطرلاب خطوطی است دور از یکدیگر در زیر مقنطرات: و خطهای ساعات معوجه آن اند که زیر افق میان مدار سرطان و مدار جدی کشیده است، و بمیان هر دو خطی عددشان نبشته است، از یکی تا دوازده، (التفهیم ص 295)، و رجوع بشکل صفحۀ 295 در همان کتاب شود جَمعِ واژۀ ساعه، پاره هائی از روز و شب، (منتهی الارب)، دمها، نفسها و لحظات، اوقات، تقسیمات مخصوص روز و شب، هر ساعتی برابر 60 دقیقه است، آلات وقت شمار، رجوع به ساعت شود
تسو یک بیست و چهارم شبانروز، پارسی تازی گشته سایه در گذشته گذشت زمان را با سایه تیغه ای که در زمین فرو می کردند اندازه می گرفتند، درنگ جام (محمد مقدم در جستار مهر و ناهد) گاهنما، زمان با سر (س ور خاموش) پاس هاسر هاسره (سددر)
تسو یک بیست و چهارم شبانروز، پارسی تازی گشته سایه در گذشته گذشت زمان را با سایه تیغه ای که در زمین فرو می کردند اندازه می گرفتند، درنگ جام (محمد مقدم در جستار مهر و ناهد) گاهنما، زمان با سر (س ور خاموش) پاس هاسر هاسره (سددر)