جدول جو
جدول جو

معنی ساعی

ساعی
سعی کننده، کوشنده، کوشا، عامل وصول باج و خراج، والی، عامل، برید، قاصد، سخن چین
تصویری از ساعی
تصویر ساعی
فرهنگ فارسی عمید